big name

base info - اطلاعات اولیه

big name - نام بزرگ

N/A - N/A

ˌbɪɡ ˈneɪm

UK :

ˌbɪɡ ˈneɪm

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [big name] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • Are there any big names in the movie?


    آیا نام های بزرگی در فیلم وجود دارد؟

  • She's a big name in politics.


    او یک نام بزرگ در سیاست است.

  • She’s a big name in local politics.


    او یک نام بزرگ در سیاست محلی است.

  • He works for one of the big names in medical services.


    او برای یکی از نام های بزرگ خدمات پزشکی کار می کند.

  • They won the support of big-name investors.


    آنها حمایت سرمایه گذاران بزرگ را به دست آوردند.

synonyms - مترادف

  • قدرت


  • کارشناس

  • kingpin


    شاه سنجاق


  • رهبر

  • luminary


    نورانی


  • ستاره بزرگ


  • کاپیتان صنعت


  • فرد مشهور

  • headliner


    تیتر

  • heavyweight


    سنگین وزن

  • idol


    بت


  • نور راهنمایی

  • megastar


    مگا ستاره

  • mogul


    مغول

  • nabob


    ناباب

  • notable


    قابل توجه

  • panjandrum


    پانجاندروم

  • person to be reckoned with


    فردی که باید با او در نظر گرفته شود


  • یکی معروف


  • ستاره

  • superstar


    فوق ستاره


  • سگ بالا

  • topliner


    تاپلینر


  • نام برتر


  • شخص خیلی مهم

  • well-known person


    شخص شناخته شده

  • rockstar


    ستاره ی راک

  • VIP


    بزرگوار

  • dignitary


    آیکون

  • icon


    جشن

  • celeb


antonyms - متضاد

  • هيچ كس

  • nonentity


    عدم وجود


  • هیچ چی

  • lightweight


    سبک وزن

  • cypherUK


    cypherUK

  • cipherUS


    cipherUS

  • pygmy


    پیگمی

  • zero


    صفر

  • insignificancy


    بی اهمیتی

  • zilch


    زیلچ

  • dwarf


    آدم کوتوله

  • insect


    حشره

  • snippersnapper


    تک تیرانداز

  • pigmy


    خوک

  • morsel


    لقمه

  • shrimp


    میگو

  • whippersnapper


    شلاق زن

  • nullity


    بطلان

  • twerp


    twerp


  • ناشناخته

  • squirt


    سرپیچ کردن

  • mediocrity


    متوسط ​​بودن

  • non-person


    غیر شخص

  • unimportant person


    شخص بی اهمیت

  • no-mark


    بدون علامت

  • noncelebrity


    غیر سلبریتی

  • wannabe


    خواستار


  • سیب زمینی کوچک

  • tryhard


    سخت کوشید


  • عضو رده بندی


  • پسر کوچولو

لغت پیشنهادی

boil

لغت پیشنهادی

besieged

لغت پیشنهادی

rationalization