bookcase
bookcase - قفسه کتاب
noun - اسم
UK :
US :
یک تکه مبلمان با قفسه برای نگهداری کتاب
یک تکه مبلمان با قفسه برای گذاشتن کتاب ها
High bookcases lined the library walls and stood between the windows, each topped with a marble bust.
قفسههای کتاب بلند دیوارهای کتابخانه را پوشانده بودند و بین پنجرهها قرار داشتند که بالای هر کدام یک نیمتنه مرمرین قرار داشت.
پنجره ها را باز کرد و پنکه را در قفسه کتابش روشن کرد.
داشت آن را در جای معمولش بالای قفسه کتابش بلند می کرد که وارد شد.
قفسه کتاب دفتر فاستر شامل تعداد مساوی کتاب در مورد شیمی و حسابداری است.
یک صندلی کنار قفسه کتاب گرفتم.
او یک کمد، یک جفت میز شب، دو قفسه کتاب برای کتابها و سوابقش خرید.
اتاق کوچک مملو از قفسههای کتاب، کاغذ، پوستر، آکواریوم و کامپیوتر بود.
کابینه
bookrack
قفسه کتاب
furnishings
اثاثیه
things
چیزها
movables
منقول
تجهیزات
چیز
paraphernalia
لوازم جانبی
appointments
قرار ملاقات ها
effects
اثرات
goods
کالاها
chattels
احشام، برده زرخرید
moveables
قابل جابجایی
fixtures
وسایل
possessions
اموال
fittings
اتصالات
cabinetwork
کابینت کاری
fitments
واحدها
units
لوازم خانگی
appliances
وقت ملاقات
دستگاه
appliance
چت
chattel
جداول
tables
صندلی ها
chairs
کابینت ها
cabinets
تخت ها
beds
امکانات رفاهی
amenities
بستر
مدفوع
stool
کمود
commode
