brand new
brand new - کاملا نو
N/A - N/A
UK :
US :
او چگونه می تواند برای خودش یک ماشین کاملا نو بخرد؟
کتش انگار نو بود.
این یک دستور العمل کاملاً جدید است و من قبلاً آن را امتحان نکرده بودم.
کسب و کارهای جدید
یک ماشین کاملا نو
هتل ها همگی نو هستند.
جوان
جدید
تازه
immature
نابالغ
اخیر
جاری
در حال توسعه
newest
جدیدترین
undeveloped
توسعه نیافته
latest
آخرین
newborn
نوزاد تازه متولد شده
newfound
تازه یافته
unripe
نارس
brand-new
کاملا نو
در ابتدایی بودنش
در حال ساخت
new-found
تازه پیدا شده
newly arrived
تازه وارد
نام تجاری جدید
داغ از روی آتش
داغ از مطبوعات
just completed
به تازگی تکمیل شده است
just done
همین الان انجام شده
just finished
فقط به پایان رسید
فقط بیرون
از اواخر
spanking new
کتک زدن جدید
آخر
دومی
نوین
امروزی
قدیمی
کهن
outdated
منسوخ شده
aged
سن
antediluvian
ضد غرق شدن
antiquated
تاریخ دار
dated
منقضی شده
expired
قدیمی، کهنه
archaic
منحل شده است
defunct
منقرض شده
extinct
fusty
fusty
عتیقه
obsolete
mediaevalUK
outmoded
قرون وسطی ایالات متحده
antique
منسوخ
mediaevalUK
فرسوده شده
medievalUS
پاس
obsolescent
ماقبل تاریخ
outworn
زنگ زده
passé
جیر جیر
prehistoric
در حال مرگ
prehistorical
نوسنگی
rusty
پاراکرونیست
creaky
moribund
neolithic
parachronistic