circuitry

base info - اطلاعات اولیه

circuitry - مدار

noun - اسم

/ˈsɜːrkɪtri/

UK :

/ˈsɜːkɪtri/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [circuitry] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [circuitry] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [circuitry] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [circuitry] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [circuitry] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [circuitry] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [circuitry] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [circuitry] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [circuitry] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [circuitry] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [circuitry] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [circuitry] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [circuitry] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [circuitry] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [circuitry] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [circuitry] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [circuitry] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [circuitry] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [circuitry] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [circuitry] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [circuitry] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [circuitry] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [circuitry] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [circuitry] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [circuitry] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [circuitry] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [circuitry] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [circuitry] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [circuitry] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [circuitry] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [circuitry] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [circuitry] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [circuitry] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [circuitry] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [circuitry] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [circuitry] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [circuitry] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [circuitry] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [circuitry] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [circuitry] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [circuitry] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [circuitry] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [circuitry] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [circuitry] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [circuitry] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [circuitry] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [circuitry] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [circuitry] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [circuitry] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [circuitry] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [circuitry] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [circuitry] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [circuitry] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [circuitry] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [circuitry] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [circuitry] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [circuitry] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [circuitry] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [circuitry] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [circuitry] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [circuitry] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [circuitry] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [circuitry] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [circuitry] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [circuitry] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [circuitry] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [circuitry] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [circuitry] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [circuitry] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [circuitry] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [circuitry] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [circuitry] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [circuitry] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [circuitry] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [circuitry] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [circuitry] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [circuitry] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [circuitry] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [circuitry] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [circuitry] در گوگل
description - توضیح
  • a system of electric circuits


    یک سیستم مدارهای الکتریکی

  • the circuits that an electrical or electronic device contains, considered as a single system


    مدارهایی که یک دستگاه الکتریکی یا الکترونیکی شامل یک سیستم واحد در نظر گرفته می شود

  • the connected arrangement of the wires and other parts of a closed system through which electricity can flow


    آرایش متصل سیم ها و سایر قسمت های یک سیستم بسته که از طریق آن جریان الکتریسیته می تواند جریان یابد

  • They co-opt the selective attention circuitry.


    آنها مدار توجه انتخابی را انتخاب می کنند.

  • The cabin filled with dust smoke and the smell of burning circuitry.


    کابین پر از گرد و غبار، دود و بوی سوختن مدار شد.

  • One has low power requirements, thereby dissipating little heat the other has high-density circuitry.


    یکی دارای نیازهای برق کم است، در نتیجه گرمای کمی را از بین می برد، دیگری دارای مدارهای با چگالی بالا است.

  • The patterns formed by the processes of etching and/or evaporation of the conductor make the electrical circuitry of the integrated circuit.


    الگوهای تشکیل شده توسط فرآیندهای حکاکی و/یا تبخیر هادی، مدار الکتریکی مدار مجتمع را می سازد.

  • The basal ganglia are also the main circuitry through which flow the nerve signals controlling movement.


    عقده های قاعده ای نیز مدار اصلی هستند که سیگنال های عصبی کنترل کننده حرکت از طریق آن جریان دارند.

  • Inside will be a maze of circuitry, some transistors and a chip or two.


    داخل آن یک پیچ و خم از مدار، چند ترانزیستور و یک یا دو تراشه خواهد بود.

  • This is done by deliberately putting delays into the circuitry.


    این کار با قرار دادن عمدی تاخیر در مدار انجام می شود.

  • The circuitry was composed of electric eels, and there were colorful fish and liquid poisons and numerous examples of evil.


    مدار از مارماهی‌های الکتریکی تشکیل شده بود و ماهی‌های رنگارنگ و سموم مایع و نمونه‌های بی‌شماری از شر وجود داشت.

example - مثال
  • The circuitry in this fighter aircraft has been protected against strong magnetic fields.


    مدار در این هواپیمای جنگنده در برابر میدان های مغناطیسی قوی محافظت شده است.

  • The circuitry in this computer is protected from power surges.


    مدار در این کامپیوتر از نوسانات برق محافظت می شود.

synonyms - مترادف

  • تراشه

  • circuits


    مدارها

  • electronics


    الکترونیک

  • wiring


    سیم کشی

  • connexionsUK


    اتصالات انگلستان

  • connectionsUS


    اتصالات ایالات متحده

  • systems


    سیستم های

  • integrated circuits


    مدارهای مجتمع

  • microcircuitry


    ریز مدار

antonyms - متضاد
  • disorganisationUK


    سازماندهی بریتانیا

  • disorganizationUS


    بی سازمانی ایالات متحده

لغت پیشنهادی

brotherly

لغت پیشنهادی

assembles

لغت پیشنهادی

scorn