indirectly
indirectly - غیر مستقیم
adverb - قید
UK :
US :
قانون جدید به طور مستقیم یا غیر مستقیم همه ما را تحت تأثیر قرار خواهد داد.
ما غیرمستقیم از این دیدار شنیدیم.
آنها به طور غیرمستقیم از طریق یک دوست مشترک ارتباط برقرار کردند.
ترامپ به طور غیرمستقیم به سلف خود باراک اوباما اشاره می کرد.
او هنوز به طور غیرمستقیم از طریق پسرش که مدیر عامل است، شرکت را کنترل می کند.
نوازش حیوان خانگی استرس را کاهش می دهد و در نتیجه به طور غیر مستقیم فشار خون را کاهش می دهد.
با آمدن نام شوهرش به طور غیرمستقیم درج شد.
این درخواست به صورت غیرمستقیم و از طریق اشارات مطرح شده بود.
او به طور غیرمستقیم، از طریق هیئت مدیره ای که دست به انتخاب شده است، شرکت را کنترل می کند.
incidentally
اتفاقا
accidentally
به طور تصادفی
concomitantly
همزمان
consequentially
در نتیجه
secondarily
به طور ثانویه
contingently
به طور اتفاقی
به عنوان نتیجه
نه مستقیم
by proxy
توسط پروکسی
collaterally
به صورت وثیقه
resultantly
مرتبط
resultingly
به صورت مشتق
relatedly
متعاقبا
ensuingly
به دنبال آن
derivatively
به طور متوالی
subsequently
ناخواسته
followingly
به صورت متوالی
successively
متصل است
unintendedly
به صورت زیردست
consequently
به صورت فرعی
sequentially
در نهایت
connectedly
وابسته
subordinately
تصادفا
subsidiarily
مشروط
بطور غیراخلاقی
dependently
به طور مشارکتی
coincidentally
conditionally
concurrently
adscititiously
contributorily
به طور مستقیم
straightly
مستقیما
straightforwardly
بدون انحراف
undeviatingly
بدون وقفه
uninterruptedly
به طور مساوی
evenly
محکم
firmly
تزلزل ناپذیر
solidly
بدون تغییر
unwaveringly
بی مرگ
unvaryingly
به عمد
undyingly
بی وقفه
intendedly
به طور پیوسته
unchangingly
یکنواخت
unswervingly
کاملا
steadily
آشکارا
uniformly
به طور ثابت
overtly
unshakably
invariantly