lobster
lobster - خرچنگ
noun - اسم
UK :
US :
یک حیوان دریایی با هشت پا، یک صدف و دو چنگال بزرگ
گوشت خرچنگ که خورده می شود
an animal that lives in the sea and has a long body covered with a hard shell two large claws, and eight legs, or its flesh when used as food
حیوانی که در دریا زندگی میکند و بدنی دراز پوشیده از پوستهای سخت، دو چنگال بزرگ و هشت پا یا گوشت آن در صورت استفاده از غذا است.
an animal that lives in the sea and has a shell-like covering on its body two large claws, and eight legs, or the flesh of this animal when used as food
حیوانی که در دریا زندگی می کند و بدنش پوشش صدفی مانند، دو پنجه بزرگ و هشت پا دارد یا گوشت این حیوان در صورت استفاده از غذا
Personally I would need a lobster or two.
من شخصاً به یک یا دو خرچنگ نیاز دارم.
وی تاکید کرد که ماموران شیلات با حذف تلههای غیرقانونی خرچنگ به وظایف خود عمل میکنند.
و خرچنگ یک و یک چهارم پوندی فوق العاده شیرین است.
این می تواند تولید مثل خرچنگ در منطقه نشت را کاهش دهد.
مجبور شدم خرچنگ دوم را در قابلمه پر کنم که خیلی کوچک بود.
تصادف قارچ، خرچنگ.
در مورد خرچنگ این داستان معمول است.
بعد از آن تا آخر عمر خرچنگ می خورید.
lobsterback
لابستربک
redcoat
کت قرمز
