offing

base info - اطلاعات اولیه

offing - عرضه

noun - اسم

/ˈɔːfɪŋ/

UK :

/ˈɒfɪŋ/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [offing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [offing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [offing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [offing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [offing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [offing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [offing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [offing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [offing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [offing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [offing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [offing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [offing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [offing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [offing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [offing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [offing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [offing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [offing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [offing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [offing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [offing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [offing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [offing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [offing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [offing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [offing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [offing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [offing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [offing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [offing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [offing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [offing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [offing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [offing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [offing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [offing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [offing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [offing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [offing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [offing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [offing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [offing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [offing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [offing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [offing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [offing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [offing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [offing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [offing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [offing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [offing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [offing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [offing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [offing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [offing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [offing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [offing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [offing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [offing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [offing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [offing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [offing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [offing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [offing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [offing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [offing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [offing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [offing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [offing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [offing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [offing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [offing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [offing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [offing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [offing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [offing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [offing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [offing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [offing] در گوگل
description - توضیح

  • به احتمال زیاد به زودی اتفاق می افتد

  • Thus a second green revolution may be in the offing hereby big energy production increases, but the energy-poor still starve.


    بنابراین، یک انقلاب سبز دوم ممکن است در راه باشد و بدین ترتیب تولید انرژی بزرگ افزایش می یابد، اما فقرای انرژی هنوز گرسنه می مانند.

  • However if a stalemate occurs, then new elections would seem to be in the offing.


    با این حال، اگر یک بن بست رخ دهد، به نظر می رسد که انتخابات جدید در راه است.

  • But the queues continue - symbolising a gathering flight from money amid constant rumours that a currency reform is in the offing.


    اما صف‌ها همچنان ادامه دارد - نمادی از فرار جمع‌آوری پول در میان شایعات مداوم مبنی بر اینکه اصلاحات ارزی در راه است.

  • A crisis however was in the offing.


    اما بحرانی در راه بود.

  • Other changes were in the offing.


    تغییرات دیگری نیز در راه بود.

  • Husbands were home; family gatherings were in the offing.


    شوهران خانه بودند. گردهمایی های خانوادگی در راه بود.

  • In the offing, with a probable start date of 1992, are three INRs or Independent National Radio stations.


    در آینده، با تاریخ شروع احتمالی 1992، سه ایستگاه رادیویی ملی مستقل یا INR وجود دارد.

example - مثال
  • I hear there are more staff changes in the offing.


    شنیده ام که در آینده تغییرات بیشتری در کارکنان وجود دارد.

  • With an election in the offing, the prime minister is keen to maintain his popularity.


    با انتخاباتی که در راه است، نخست وزیر مایل است محبوبیت خود را حفظ کند.

synonyms - مترادف

  • آینده

  • hereafter


    پس از این

  • futurity


    فردا


  • کم کم

  • by-and-by


    زمان آمدن


  • زمان جلوتر


  • آنچه در پیش نهفته است

  • what lies ahead


    زمان های آینده

  • coming times


    آنچه در فروشگاه است

  • what's in store


    بعد از وقت

  • aftertime


    زمان بعدی


  • پس از آن

  • afterward


    دنیای آینده


  • زندگی آینده


  • پری زمان

  • fullness of time


  • morrow


antonyms - متضاد

  • گذشته

لغت پیشنهادی

lavatory

لغت پیشنهادی

porous

لغت پیشنهادی

Bhutanese