spontaneity
spontaneity - خودانگیختگی
noun - اسم
UK :
US :
عدم خودانگیختگی در اجرای او وجود دارد.
تضاد بین رسمی بودن یک بزرگسال و خودانگیختگی یک کودک
You should not work out the entire mock interview beforehand or you will lose the element of spontaneity.
شما نباید تمام مصاحبه ساختگی را از قبل انجام دهید وگرنه عنصر خودانگیختگی را از دست خواهید داد.
فیلمنامه خودانگیختگی و درخشش تازه ای دارد.
از تعلل و عدم خودانگیختگی او خسته شدم.
او در تلاش است تا به شوخ طبعی و خودانگیختگی دوران جوانی خود ادامه دهد.
naturalness
طبیعی بودن
uninhibitedness
مهارناپذیری
سهولت
spontaneousness
خودانگیختگی
unconstraint
بدون محدودیت
unrestraint
بی بند و باری
lightheartedness
سبک دلی
رها کردن
abandonment
رها شدن
artlessness
بی هنری
آزادی
impulsiveness
تکانشگری
impulse
تکانه
extemporaneity
زودگذر بودن
improvisation
ابتکار
inclination
تمایل
inspiration
الهام گرفتن
گرایش
whim
هوی و هوس
اراده
ad-libbing
تبلیغاتی
recklessness
بی پروایی
rashness
عجول بودن
impetuosity
تندخویی
wildness
وحشی
thoughtlessness
بی فکری
hastiness
عجله
precipitateness
بارش
wantonness
خواستگاری
carelessness
سهل انگاری - بی دقتی
suddenness
ناگهانی
constraint
محدودیت
restraint
خویشتن داری - خودداری - پرهیز
انضباط
inhibition
بازداری
willpower
قدرت اراده
کنترل
اراده
moderation
اعتدال
discretion
اختیار
abstemiousness
پرهیزکاری
refrainment
خودداری
temperateness
معتدل بودن
self-control
خود کنترلی
self-discipline
خود انضباطی
self-command
خود فرمانی
self-possession
خود داری
self-restraint
خویشتن داری
non-indulgence
عدم اغماض