vicissitudes

base info - اطلاعات اولیه

vicissitudes - فراز و نشیب ها

N/A - N/A

vɪˈsɪs.ə.tuːdz

UK :

vɪˈsɪs.ɪ.tʃuːdz

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [vicissitudes] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vicissitudes] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vicissitudes] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vicissitudes] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vicissitudes] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vicissitudes] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vicissitudes] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vicissitudes] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vicissitudes] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vicissitudes] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vicissitudes] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vicissitudes] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vicissitudes] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vicissitudes] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vicissitudes] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vicissitudes] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vicissitudes] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vicissitudes] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vicissitudes] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vicissitudes] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vicissitudes] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vicissitudes] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vicissitudes] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vicissitudes] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vicissitudes] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vicissitudes] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vicissitudes] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vicissitudes] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vicissitudes] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vicissitudes] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vicissitudes] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vicissitudes] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vicissitudes] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vicissitudes] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vicissitudes] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vicissitudes] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vicissitudes] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vicissitudes] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vicissitudes] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vicissitudes] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vicissitudes] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vicissitudes] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vicissitudes] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vicissitudes] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vicissitudes] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vicissitudes] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vicissitudes] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vicissitudes] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vicissitudes] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vicissitudes] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vicissitudes] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vicissitudes] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vicissitudes] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vicissitudes] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vicissitudes] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vicissitudes] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vicissitudes] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vicissitudes] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vicissitudes] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vicissitudes] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vicissitudes] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vicissitudes] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vicissitudes] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vicissitudes] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vicissitudes] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vicissitudes] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vicissitudes] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vicissitudes] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vicissitudes] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vicissitudes] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vicissitudes] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vicissitudes] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vicissitudes] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vicissitudes] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vicissitudes] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vicissitudes] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vicissitudes] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vicissitudes] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vicissitudes] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vicissitudes] در گوگل
description - توضیح
  • the continuous changes and problems that affect a situation or someone’s life


    تغییرات مداوم و مشکلاتی که بر یک موقعیت یا زندگی شخصی تأثیر می گذارد


  • تغییراتی که در زمان‌های مختلف در طول زندگی یا رشد فرد یا چیزی اتفاق می‌افتد، به‌ویژه تغییراتی که منجر به بدتر شدن شرایط می‌شود

  • It could have shared the owner's adventures and vicissitudes, occupied his leisure hours, cheered his bleaker moments.


    می‌توانست ماجراجویی‌ها و فراز و نشیب‌های مالک را به اشتراک بگذارد، اوقات فراغت او را اشغال کند، لحظات تلخ‌تر او را شاد کند.

  • The comparatively long time intervals between such environmental vicissitudes may be characterized by stasis in ecosystems as well as the component species.


    فواصل زمانی نسبتاً طولانی بین چنین فراز و نشیب های محیطی ممکن است با سکون در اکوسیستم ها و همچنین گونه های جزء مشخص شود.

  • Over the millennia, cultures have changed very substantially as they have learned to cope with environmental vicissitudes.


    در طول هزاره ها، فرهنگ ها به طور قابل توجهی تغییر کرده اند، زیرا آنها یاد گرفته اند که با نوسانات محیطی کنار بیایند.

  • As we have said, Simon Peter's vicissitudes, as depicted by Anita Mason, can not have been unique.


    همانطور که گفتیم، فراز و نشیب های سایمون پیتر، همانطور که آنیتا میسون به تصویر کشیده است، نمی تواند منحصر به فرد باشد.

  • Through the vicissitudes of life in a frontier province Our Lady of Sion has remained the tutelary patroness of Lorraine.


    در طول فراز و نشیب های زندگی در یک استان مرزی، بانوی ما از Sion حامی قیم لورن باقی مانده است.

  • Cranmer's reputation has suffered various vicissitudes.


    شهرت کرانمر دچار فراز و نشیب های مختلفی شده است.

example - مثال
  • Losing your job is just one of the vicissitudes of life.


    از دست دادن شغل تنها یکی از فراز و نشیب های زندگی است.

synonyms - مترادف
  • fluctuations


    نوسانات

  • changes


    تغییر می کند

  • vagaries


    هوسبازی ها

  • ups and downs


    بالا و پایین

  • fluctuation


    نوسان

  • unpredictability


    غیر قابل پیش بینی بودن

  • instability


    بی ثباتی

  • fickleness


    شانس

  • chanciness


    عدم ثبات

  • inconstancy


    تغییرپذیری

  • changeability


    متغیرها

  • vacillation


    عدم قطعیت

  • variabilities


    عدم قطعیت ها

  • uncertainty


    تغییر

  • uncertainties


    جزر و مد

  • variability


    قله ها و دره ها

  • alteration


    اوقات خوب و بد

  • highs and lows


    سیستول و دیاستول

  • ebb and flow


    موم و افول

  • peaks and valleys


    فراز و نشیب های زندگی

  • good and bad times


    فراز و نشیب

  • systole and diastole


  • wax and wane


  • life's ups and downs


  • vicissitude


antonyms - متضاد

  • ثبات

  • stabilizationUS


    تثبیت ایالات متحده


  • تعادل

  • equilibrium


    آرامش

  • steadiness


    ثبات انگلستان

  • calmness


    خونسردی

  • stabilisationUK


    تثبیت

  • composure


  • fixation


لغت پیشنهادی

underscore

لغت پیشنهادی

federation

لغت پیشنهادی

breaching