aqueduct

base info - اطلاعات اولیه

aqueduct - قنات

noun - اسم

/ˈækwɪdʌkt/

UK :

/ˈækwɪdʌkt/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [aqueduct] در گوگل
description - توضیح

  • ساختاری مانند پل که آب را از رودخانه یا دره عبور می دهد

  • a structure for carrying water across land especially one like a high bridge with many arches that carries pipes or a canal across a valley


    سازه ای برای انتقال آب از طریق خشکی، به خصوص مانند یک پل مرتفع با طاق های زیاد که لوله ها یا کانالی را از طریق یک دره می برد.


  • سازه ای مانند پلی برای انتقال آب از روی زمین در لوله ها یا یک کانال باز

  • Their social organization resulted in the building of bridges, roads, and aqueducts that still stand.


    سازمان اجتماعی آنها منجر به ساخت پل ها، جاده ها و قنات هایی شد که هنوز پابرجا هستند.

  • A miniature aqueduct led water from the spring into a well at the garth's centre.


    یک قنات مینیاتوری آب را از چشمه به چاهی در مرکز گارث هدایت می کرد.

  • This is a comparatively short section in a beautiful setting of an original aqueduct 25 miles long.


    این بخش نسبتاً کوتاه، در یک محیط زیبا، از یک قنات اصلی به طول 25 مایل است.

  • The water carried in pressure aqueducts and siphons, could arrive under its own power.


    آب که در قنات‌ها و سیفون‌های تحت فشار حمل می‌شد، می‌توانست با نیروی خود برسد.

  • She is associated with a bridge a subterranean aqueduct and a magic distaff, one of the symbols of Athene.


    او با یک پل، یک قنات و یک دیستاف جادویی، یکی از نمادهای آتن مرتبط است.

  • The city had built a great water-supply aqueduct to the Croton River and was imagining its future subway system.


    این شهر یک قنات بزرگ برای تامین آب رودخانه کروتون ساخته بود و سیستم متروی آینده خود را تصور می کرد.

  • To their credit they floodlight the aqueduct each night such is its splendour.


    به اعتبار آنها، هر شب قنات را نورافشانی می کنند، شکوه آن چنین است.

  • After another island with half blocked off by Hamstead Wharf there are two aqueducts.


    پس از یک جزیره دیگر که نیمی از آن توسط اسکله همستد مسدود شده است، دو قنات وجود دارد.

example - مثال
synonyms - مترادف

  • کانال

  • conduit


    مجرا

  • waterway


    آبراه

  • canal


    جریان آب

  • watercourse


    دوره


  • زمین مسابقه

  • racecourse


    مسیر مسابقه

  • raceway


    قنات، مجرا

  • flume


    آبریز

  • culvert


    دریچه

  • sluice


    نژاد


  • گذر


  • سرریز

  • spillway


    آبرسانی

  • sluiceway


    گذر آب

  • waterworks


    سنگر


  • گودال

  • trench


    ناودان

  • ditch


    زه کشی

  • gutter


    از طریق

  • drain


    خندق

  • trough


    پریز

  • gully


    جریان

  • outlet


    رودخانه

  • duct


    ورودی


  • فاضلاب


  • خط لوله

  • inlet


  • chute


  • sewer


  • pipeline


antonyms - متضاد
  • closure


    بسته

  • denial


    انکار

  • refusal


    امتناع

  • veto


    وتو

لغت پیشنهادی

so-called

لغت پیشنهادی

fashionable

لغت پیشنهادی

nutritious