abbey

base info - اطلاعات اولیه

abbey - صومعه

noun - اسم

/ˈæbi/

UK :

/ˈæbi/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [abbey] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abbey] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abbey] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abbey] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abbey] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abbey] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abbey] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abbey] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abbey] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abbey] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abbey] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abbey] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abbey] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abbey] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abbey] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abbey] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abbey] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abbey] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abbey] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abbey] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abbey] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abbey] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abbey] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abbey] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abbey] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abbey] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abbey] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abbey] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abbey] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abbey] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abbey] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abbey] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abbey] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abbey] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abbey] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abbey] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abbey] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abbey] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abbey] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abbey] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abbey] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abbey] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abbey] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abbey] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abbey] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abbey] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abbey] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abbey] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abbey] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abbey] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abbey] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abbey] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abbey] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abbey] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abbey] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abbey] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abbey] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abbey] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abbey] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abbey] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abbey] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abbey] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abbey] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abbey] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abbey] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abbey] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abbey] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abbey] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abbey] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abbey] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abbey] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abbey] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abbey] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abbey] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abbey] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abbey] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abbey] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abbey] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abbey] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abbey] در گوگل
description - توضیح
  • a large church with buildings next to it where monks and nuns live or used to live


    یک کلیسای بزرگ با ساختمان هایی در کنار آن که راهبان و راهبه ها در آن زندگی می کردند یا قبلاً زندگی می کردند

  • a building where monks or nuns live or used to live. Some abbeys are now used as churches


    ساختمانی که در آن راهبه ها یا راهبه ها زندگی می کردند یا قبلاً در آن زندگی می کردند. برخی از صومعه ها اکنون به عنوان کلیسا مورد استفاده قرار می گیرند

  • a building for monks (= religious men) or nuns (= religious women) to live in


    ساختمانی برای زندگی راهبان (= مردان مذهبی) یا راهبه ها (= زنان مذهبی).

  • A land where meandering rivers flow through breathtaking scenery and beside magnificent abbeys and castles.


    سرزمینی که در آن رودخانه های پر پیچ و خم در مناظر خیره کننده و در کنار صومعه ها و قلعه های باشکوه جاری است.

  • At home the prevailing taste was for more picturesque remains, ruined abbeys and medieval churches.


    در خانه طعم غالب بقایای زیباتر، صومعه های ویران شده و کلیساهای قرون وسطایی بود.

  • But the history and the atmosphere of Kirkstead does not end at the abbey ruins.


    اما تاریخ و فضای کرکسد به ویرانه های صومعه ختم نمی شود.

  • At Bury for instance the abbey owned the whole site and could lay it out as it pleased.


    برای مثال، در بوری، صومعه مالک کل سایت بود و می‌توانست آن را هر طور که می‌خواهد بسازد.

  • Opposite the fields of the abbey stretched to its grey stone walls.


    در مقابل، مزارع صومعه تا دیوارهای سنگی خاکستری آن کشیده شده بود.

  • Today this is grazing land for sheep, as most of the surrounding area has been since the founding of the abbey.


    امروزه این مکان چراگاه گوسفندان است، زیرا بیشتر مناطق اطراف از زمان تأسیس صومعه بوده است.

  • The abbey was surrendered the same year.


    صومعه در همان سال تسلیم شد.

example - مثال
  • Westminster Abbey


    ابی وست مینستر

  • a ruined abbey


    یک صومعه ویران شده

synonyms - مترادف
  • monastery


    صومعه

  • cloister


    مقدماتی

  • friary


    صومعه سرا

  • priory


    هرمیتاژ

  • convent


    سنوبیوم

  • nunnery


    سنوبی

  • hermitage


    اجاره خانه

  • cenobium


    coenobium

  • cenoby


    coenoby

  • charterhouse


    سلول

  • coenobium


    وزارت

  • coenoby


    معبد


  • خانه مذهبی

  • ministry


    بنیاد مذهبی

  • temple


    جامعه مذهبی


  • خانه


  • شروع کردن


  • عقب نشینی


  • آشرام

  • beguinage


    لماسری

  • retreat


    مدرسه

  • ashram


    ویهارا

  • lamasery


    تکه


  • اولویت دار

  • vihara


    سفارش

  • tekke


    جایگاه مقدس

  • priorate


    ساختمان


  • برادری

  • sanctuary



  • brotherhood


antonyms - متضاد
  • unconsecrated ground


    زمین تقدیس نشده

  • unholy place


    مکان نامقدس

لغت پیشنهادی

romanian

لغت پیشنهادی

precinct

لغت پیشنهادی

bonded