assembler

base info - اطلاعات اولیه

assembler - مونتاژ کننده

noun - اسم

/əˈsemblər/

UK :

/əˈsemblə(r)/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [assembler] در گوگل
description - توضیح
  • a program that changes computer instructions into machine code (= a set of numbers that gives instructions to a computer)


    برنامه ای که دستورالعمل های کامپیوتر را به کد ماشین تغییر می دهد (= مجموعه ای از اعداد که دستورالعمل هایی را به کامپیوتر می دهد)


  • زبان اسمبلی (= زبانی که برای نوشتن یک برنامه کامپیوتری قبل از تبدیل شدن به کد ماشین استفاده می شود)

  • a worker or company that puts together the parts of an object being manufactured


    کارگر یا شرکتی که قطعات یک شی در حال ساخت را کنار هم می گذارد


  • یک برنامه کامپیوتری که زبان اسمبلی (= دستورالعمل های اولیه کامپیوتر) را به زبانی تبدیل می کند که کامپیوتر بتواند آن را بفهمد و برای کار از آن استفاده کند

example - مثال
  • a car/computer assembler


    مونتاژ کننده ماشین/کامپیوتر

  • There is an increasing tendency for foreign-owned assemblers to supply the market through imports.


    تمایل فزاینده ای برای مونتاژکاران خارجی برای تامین بازار از طریق واردات وجود دارد.

synonyms - مترادف
  • builder


    سازنده

  • constructor


    مناسب تر

  • fabricator


    تهيه كننده

  • fitter


    برپا کننده


  • توسعه دهنده


  • پیمانکار

  • erector


    ایجاد کننده


  • مبتکر

  • developer


    مخترع

  • contractor


    صنعتگر

  • creator


    معمار

  • originator


    قاب ساز

  • inventor


    طراح

  • artisan


    نویسنده


  • موسس

  • framer


    پدر

  • craftsperson


    بهتر


  • آغازگر


  • مهندس

  • deviser


    مغز متفکر


  • برنامه ریز


  • مؤسس

  • begetter


    مجعول

  • initiator


    محرک


  • محرک نخست

  • mastermind


  • planner


  • establisher


  • contriver


  • instigator


  • prime mover


antonyms - متضاد
  • destructor


    ویرانگر

لغت پیشنهادی

latest

لغت پیشنهادی

weak

لغت پیشنهادی

santa