bairn

base info - اطلاعات اولیه

bairn - بایرن

noun - اسم

/bern/

UK :

/beən/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [bairn] در گوگل
description - توضیح
  • a baby or childused in Scotland


    یک نوزاد یا کودک - در اسکاتلند استفاده می شود


  • یک کودک

  • My sister just lets the bairns roam.


    خواهر من فقط اجازه می دهد تا بایرن ها پرسه بزنند.

  • It's not only them that suffer - it's the bairns as well.


    این فقط آنها نیستند که رنج می برند - بلکه بایرن ها نیز رنج می برند.

  • The bairn started bringing his milk back up all the time when he was just a few days old.


    این بچه زمانی که فقط چند روزه بود شروع به آوردن شیر خود کرد.

example - مثال
synonyms - مترادف
  • kid


    بچه

  • youngster


    جوان


  • کودک


  • جوانان

  • juvenile


    نوجوان

  • kiddie


    توله

  • cub


    بامبین

  • youngling


    سرپیچ کردن

  • bambino


    کمک کردن

  • squirt


    جوانه

  • kiddo


    اسپرت

  • whelp


    ماپت

  • bud


    عزیزم

  • sprat


    کل

  • kiddy


    نی نی

  • moppet


    فصل


  • جوجه

  • sprout


    کودک نوپا

  • tot


    نوزاد

  • nipper


    فرزند دختر

  • chap


    فرزند پسر

  • chick


    تایک

  • toddler


    فرزند جوان


  • کوچولو


  • جوانه زدن

  • son


  • tyke




  • babe


  • sprog


antonyms - متضاد

لغت پیشنهادی

sum

لغت پیشنهادی

tango

لغت پیشنهادی

sweet