beady
beady - مهره ای
adjective - صفت
UK :
US :
beady eyes are small round and shiny – used especially about someone who you think looks dishonest or strange
چشم های مهره ای کوچک، گرد و براق هستند - مخصوصاً در مورد افرادی که فکر می کنید ناصادق یا عجیب به نظر می رسد استفاده می شود.
(از چشم) کوچک و روشن، مخصوصاً مانند چشم پرنده
(از چشم) کوچک و براق، esp. مثل چشم پرنده
او به الیور باریک نگاه کرد، چشمان تریر او درخشان و مهره ای بود.
با یک چشم مهرهای، درام بازار را تماشا میکند.
My friends were chatting to Sean Murphy, his beady eyes and Guinness-fringed lips at a level with Rozanov's chest.
دوستانم با شان مورفی چت میکردند، چشمهای مهرهدار و لبهای گینسی هم سطح با سینه روزانوف.
او با موهای تیره، چشمان مهرهای زیرک داشت، تراشیده بود و شروع یک جول را نشان میداد.
و دو چشم مهره ای کوچک با دایره های آبی تیره زیر آنها چه به اندازه کافی بخوابم یا نه.
But if you stayed still Fred would come stilt-walking over to within six inches and examine you with his beady eyes.
اما اگر بی حرکت میماندی، فرد با رکاب راه میرفت تا فاصله 6 اینچی را طی کند و با چشمان مهرهدارش تو را معاینه کند.
The beady, little eyes softened as Cranston displayed his warrant, a silver coin lying on top of it.
وقتی کرانستون ضمانت نامه اش را به نمایش گذاشت، چشمان مهره ای و کوچکش نرم شدند، سکه ای نقره ای بالای آن.
من مطمئناً رفتار او را زیر نظر خواهم گرفت.
من فقط می توانستم منقار باز و چشمان مهره ای کوچک پرنده را ببینم.
چشمان کوچولوی مهرهای او به پولی که در دست داشتم خیره شده بود.
او همیشه به کاری که من انجام میدهم چشمهای مهرهای دارد (= او مرا از نزدیک تماشا میکند).
چشمان مهره ای او از پشت عینک ضخیم خیره شد.
وسیع
