bobcat

base info - اطلاعات اولیه

bobcat - گربه وحشي

noun - اسم

/ˈbɑːbkæt/

UK :

/ˈbɒbkæt/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [bobcat] در گوگل
description - توضیح
  • a large North American wild cat that has no tail


    یک گربه وحشی بزرگ آمریکای شمالی که دم ندارد

  • a North American wild animal of the cat family with brown hair pointed ears, and a short tail


    یک حیوان وحشی آمریکای شمالی از خانواده گربه ها با موهای قهوه ای، گوش های نوک تیز و دم کوتاه

  • a wild animal of North America of the cat family having brown hair pointed ears, and a short tail


    حیوان وحشی آمریکای شمالی از خانواده گربه‌ها با موهای قهوه‌ای، گوش‌های نوک تیز و دم کوتاه

  • Now mink pelts sell for 75 cents and bobcats go for $ 35.


    در حال حاضر، پوست های راسو به قیمت 75 سنت و بابکت ها به قیمت 35 دلار به فروش می رسند.

  • It is framed by gentle hills that look down on oak groves that abound with deer bobcats and golden eagles.


    این منطقه توسط تپه‌های ملایمی احاطه شده است که به باغ‌های بلوط که مملو از گوزن‌ها، بابکت‌ها و عقاب‌های طلایی هستند، نگاه می‌کنند.

  • Hammond responded to a call to remove a female bobcat from Tucson Raceway Park.


    هاموند به تماسی مبنی بر حذف یک بابکت ماده از پارک توسان ریس وی پاسخ داد.

  • Behind the empty Ahwahnee Hotel fresh bobcat tracks mark the morning snow.


    در پشت هتل خالی Ahwahnee، مسیرهای بابکت تازه برف صبح را نشان می‌دهند.

  • Joe Adams will get his frozen bobcat back again.


    جو آدامز دوباره بابکت یخ زده خود را پس خواهد گرفت.

  • Hammond tried every kind of tasty bobcat food he had -- sardines, raw chicken chicken livers.


    هاموند هر نوع غذای بابکت خوشمزه ای را امتحان کرد - ساردین، مرغ خام، جگر مرغ.

  • But the bobcat apparently was already headed back to Adams.


    اما ظاهراً بابکت قبلاً به آدامز بازگشته بود.

  • Wildlife managers have been tracking bobcats wearing radio collars and know that they still are in the area.


    مدیران حیات‌وحش بابکت‌هایی را که قلاده‌های رادیویی بسته‌اند ردیابی کرده‌اند و می‌دانند که هنوز در منطقه هستند.

example - مثال
synonyms - مترادف
  • lynx


    سیاهگوش

  • caracal


    کاراکال

  • wildcat


    گربه وحشی

  • cat


    گربه

  • catamount


    برجستگی

  • feline


    گربه بیابانی


  • چرک

  • puss


    ماگی

  • moggie


    بچه گربه

  • kitten


    تام

  • tom


    زبانه دار

  • tabby


    ماوس

  • mouser


    ملکه

  • moggy


    گربه تام

  • queen


    گربه بیدمشک

  • tomcat


    ماگ

  • kitty


    گریمالکین

  • pussycat


    تام گربه

  • mog


    یوزپلنگ

  • grimalkin


    گربه خانگی

  • tom cat


    سیوه

  • cheetah


    گربه کوچه


  • ببر

  • pussy cat


    پوما

  • civet


    شیر نر


  • پلنگ

  • alley cat


  • tiger


  • puma


  • lion


  • leopard


antonyms - متضاد

لغت پیشنهادی

yanked

لغت پیشنهادی

glow

لغت پیشنهادی

sanskrit