airily
airily - هوادار
adverb - قید
UK :
US :
به گونه ای که نشان می دهد در مورد چیزی نگران نیستید یا فکر نمی کنید که جدی است
به گونه ای که هیچ نگرانی یا فکر جدی را نشان نمی دهد
او با احتیاط گفت: من واقعاً اهمیتی نمی دهم.
با هوای دست تکان می دهم و صورتم دور می شود.
شاید برای استیون هاوکینگ خوب بود که زمان را به عنوان یک ساختار انسانی رد کند.
مطمئناً او با موهای کوتاه و صورتش مانند یک کروبی شرقی بسیار عجیب به نظر می رسد.
او با صدای بلند گفت: هیچ ایرادی برای او وجود ندارد.
او با خونسردی گفت: او می تواند کاری را که دوست دارد انجام دهد - این برای من ناراحت کننده نیست.
این دو رهبر با صدای بلند سوالات خبرنگاران را پاسخ دادند.
animatedly
به صورت متحرک
spiritedly
با روحیه
vivaciously
با نشاط
buoyantly
شناور
gaily
شادی آور
bouncily
همجنسگرا
gayly
بطور منظم
pertly
به طرز عجیبی
perkily
درخشان
sparkily
به صورت جاندار
animately
پر جنب و جوش
livelily
به سرعت
snappily
با شکوه
sprightly
زنده
lively
به طور ناگهانی
trippingly
با خوشحالی
happily
با روحیه بالا
high-spiritedly
با انرژی
energetically
به طور فعال
actively
دمدمی مزاج
peppily
به طرز فشرده
zippily
تند و تیز
friskily
با وقار
briskly
حیاتی
jauntily
جهنده
vitally
جنبشی
bouncingly
بهاری
kinetically
جازی
springily
با کتک زدن
jazzily
spankingly
dully
مبهوت
inanimately
بی جان
sluggishly
کند
tardily
با تاخیر
آهسته. تدریجی
leisurely
با فراغت
به آرامی
lifelessly
بی حال
listlessly
بی روح
spiritlessly
به صورت غیر فعال
inactively
ضعیف
feebly
سرد
soullessly
بی تفاوت
lethargically
غیر زیستی
coldly
به طرز بی حوصله ای
apathetically
بی حرکت
abiotically
بی احساس
impassively
غیر ارگانیک
motionlessly
به طور غیر فعال
insensately
به صورت خالی
inorganically
بدون روحیه
inertly
آرام
vacantly
بدون پاسخ
unspiritedly
سست
quiescently
بیهوده
unresponsively
مرگبار
limply
languidly
languorously
vapidly
deadly
