astern

base info - اطلاعات اولیه

astern - عقب

adverb - قید

/əˈstɜːrn/

UK :

/əˈstɜːn/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [astern] در گوگل
description - توضیح

  • در یا پشت یک کشتی

  • behind a ship or going backwards when in a ship


    پشت یک کشتی، یا وقتی در کشتی هستید به عقب برمی‌گردید


  • بنابراین شما به طور معمول می دانید که آیا ایستگاه در سمت چپ یا راست شما قرار دارد و آیا جلوتر از سمت راست است. 5.

  • On the afternoon of 23 November 1939, as it was growing dark two warships were reported approaching from astern.


    در بعد از ظهر 23 نوامبر 1939، در حالی که هوا رو به تاریکی بود، گزارش شد که دو کشتی جنگی از سمت غرب نزدیک می شدند.

  • Titch cruised past the Wheel then put the motor astern and backed up to it.


    تاچ از کنار چرخ عبور کرد، سپس موتور را به سمت عقب قرار داد و به سمت آن برگشت.

  • Then the breakers were all astern and Terrie was coming round to starboard to motor up the back of the reef.


    سپس بریکرها همه سمت چپ بودند و تری به سمت راست می آمد تا پشت صخره را به حرکت درآورد.

  • Lambert who was leading on this occasion ordered the formation to go into line astern for the attack.


    لمبرت که در این مناسبت رهبری می کرد، دستور داد تا آرایشگاه برای حمله به خط عقب برود.

  • It reared up astern, its crest breaking, the wind turning the surf into a feather of blown spray.


    از سمت عقب رشد کرد، تاجش شکست، باد موج سواری را به پری از اسپری دمیده تبدیل کرد.

  • With the wind and waves astern Nada gathered momentum: no turning back now.


    با باد و امواج در سمت نادا شتاب جمع شده است: اکنون بازگشتی وجود ندارد.

  • When 420 knots shows on the airspeed indicator, I fall in line astern of him.


    وقتی 420 گره روی نشانگر سرعت هوا نشان داده می شود، من در سمت راست او قرار می گیرم.

example - مثال
  • with the wind and waves astern


    با باد و امواج در سمت راست

synonyms - مترادف
antonyms - متضاد

لغت پیشنهادی

donkey

لغت پیشنهادی

banded

لغت پیشنهادی

Bristol