backstage

base info - اطلاعات اولیه

backstage - پشت صحنه

adverb - قید

/ˌbækˈsteɪdʒ/

UK :

/ˌbækˈsteɪdʒ/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [backstage] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • After the show we were allowed to go backstage to meet the cast.


    پس از پایان نمایش، به ما اجازه داده شد برای ملاقات با بازیگران به پشت صحنه برویم.

  • I'd like to know what really goes on backstage in government.


    من می خواهم بدانم واقعاً در پشت صحنه در دولت چه می گذرد.

  • We went backstage after the show to meet the actors.


    بعد از نمایش برای دیدار با بازیگران به پشت صحنه رفتیم.

  • backstage workers


    کارگران پشت صحنه

  • The organizers say it's a fair contest but who knows what goes on backstage?


    برگزارکنندگان می گویند که این یک مسابقه عادلانه است اما چه کسی می داند پشت صحنه چه می گذرد؟

synonyms - مترادف
  • greenroom


    اتاق سبز

  • changeroom


    اتاق تعویض

  • dressing room


    اتاق پرو


  • اتاق تعویض لباس


  • رختکن

  • fitting room


  • locker room


antonyms - متضاد
  • auditorium


    سالن نمایش

  • foyer


    سرسرا


  • جلوی خانه

  • lobby


    لابی


  • سالن

  • vestibule


    دهلیز


  • ورود


  • راهرو

  • hallway


    ورودی

  • entryway


    تئاتر آمریکا

  • entranceway


    theatreUK

  • theaterUS


    ایوان

  • theatreUK


    عرصه


  • پیش اتاق

  • arena


    آمفی تئاتر انگلستان

  • antechamber


    آمفی تئاتر آمریکا

  • amphitheatreUK


    گردهمایی

  • amphitheaterUS


    باغ

  • concourse


    محفظه - اتاق


  • رواق

  • anteroom


    اتاق


  • اتاق مونتاژ

  • portico


    اتاق بیرونی


  • اتاق انتظار

  • atrium


    سالن کنفرانس

  • assembly room


    منطقه دریافت

  • outer room


    محل ملاقات

  • waiting room



  • receiving area



لغت پیشنهادی

sections

لغت پیشنهادی

fir

لغت پیشنهادی

fruit