barbarism
barbarism - بربریت
noun - اسم
UK :
US :
رفتار بسیار خشن و بی رحمانه
وضعیتی که در آن مردم به چیزهای متمدنانه ای مانند هنر و فرهنگ احترام نمی گذارند
رفتار بسیار بی رحمانه و ناخوشایند
ویتنی، قصابی که به خاطر وحشی گری و وحشیگری اش می ترسیدند.
Each side exaggerated and widely publicized the acts of barbarism and cruelty committed by the opponent.
هر یک از طرفین در مورد اعمال وحشیانه و ظالمانه حریف اغراق کرده و به طور گسترده تبلیغ کردند.
در معنای جدید آن، تمدن به طور گسترده به معنای مخالف بربریت بود.
ممکن است در اینجا یک اخلاق اخلاقی وجود داشته باشد: شاید برای تضمین تمدن به نوعی بربریت نیاز داریم.
به تدریج بربریت غالب تعدیل شد.
همه رنج می برند و همه بربریت درگیری را نشان می دهند.
atrocity
قساوت
brutality
وحشیگری
cruelty
ظلم
savagery
وحشی گری
barbarity
بربریت
crudity
خامی
inhumanity
غیر انسانی
viciousness
شرارت
barbarousness
درشتی
coarseness
سوء استفاده
misuse
تشنه خون
bloodthirstiness
فساد
corruption
خشم
ferociousness
بی رحمی
outrage
انفرادی
ruthlessness
ابتذال
solecism
کاتاخرزیس
vulgarism
ناشایستگی
catachresis
بومی گرایی
impropriety
بدخواهی
localism
ولایت گرایی
malapropism
شیطان پرستی
misusage
شنیع
provincialism
هیولا
wickedness
فرهنگ بدوی
fiendishness
بی تمدنی
heinousness
monstrousness
primitive culture
uncivilizedness
vernacularism
gentleness
ملایمت
kindness
مهربانی
niceness
زیبایی
praise
ستایش
compassion
رحم و شفقت - دلسوزی
humanity
بشریت
humaneness
انسان دوستی
benignity
خیرخواهی
kindheartedness
ابراز همدردی
sympathy
خوش دلی
tenderheartedness
عشق
good-heartedness
خوبی
عدالت
mildness
فضیلت
goodness
عدم خشونت
righteousness
لطافت
virtuousness
شیرینی
nonviolence
رفتار خوب انگلستان
tenderness
خوشایند
sweetness
رفتار خوب ایالات متحده
benevolence
عدم پرخاشگری
good behaviourUK
صلح
pleasantness
صلح طلبی
pleasantry
آرام سازی
good behaviorUS
شادی
nonaggression
تقوا
pacifism
pacification
