boulder
boulder - تخته سنگ
noun - اسم
UK :
US :
یک تکه سنگ گرد بزرگ
یک سنگ بسیار بزرگ
سنگی گرد و بزرگ که در اثر آب و هوا صاف شده است
ساق پام در حین ریختن من به تخته سنگی در کف رودخانه برخورد کرده بود.
یک دوجین یا بیشتر تخته سنگ مایل به سبز با تهدیدی زاویهدار در زیر آن کمین کرده بودند.
قبل از عبور کامیونها، باید دو تخته سنگ بزرگ از سر راه برداشته میشد.
In one of the passes they pulled off the paved highway and parked out of sight of it among limestone boulders.
در یکی از گردنه ها از بزرگراه آسفالت خارج شده و دور از چشم آن، در میان تخته سنگ های آهکی پارک کردند.
آتشنشانها، یک تخته سنگ فراری و چند انیماترونیک ایندی در راه هستند.
استفان دوباره از رودخانه برگشت و از صخره ها بالا رفت.
With nervous steps, I crossed from one slippery wet boulder to the next whilst the water swirled and gurgled beneath.
با قدم های عصبی، از روی تخته سنگی خیس لغزنده به تخته سنگی دیگر گذشتم در حالی که آب زیر آن می چرخید و غرغر می کرد.
داشتم با تخته سنگ ها در وسط ناکجا آباد چیکار می کردم؟
تخته سنگ های گرانیتی بزرگ در زیر صخره
fallen rocks and boulders
سنگ ها و تخته سنگ های افتاده
همانطور که ورقه یخ بر روی زمین سوار شد، تخته سنگ های عظیمی از سنگ زیرین کنده شد.
سنگ
بولدرستون
boulderstone
جبر
gibber
سارسن
sarsen
سنگ جبر
gibber stone
سنگریزه
pebble
سنگ ریزه
gravel
سنگفرش
cobblestone
سنگ زیر پا
stepping stone
جرم
اسلب
slab
نادان
goolie
قلوه سنگ
rubble
صخره ای
cairn
مسدود کردن
اسکریپ
scree
بتن ریزی
concretion
باندی
boondie
شن
cobble
صخره
grit
غلات
crag
تالوس
سنگ ها
talus
بقایای سنگ
stones
گرانول
rock debris
قطعه
granule
گلوله
nugget
pellet