bricklayer

base info - اطلاعات اولیه

bricklayer - آجرکار

noun - اسم

/ˈbrɪkleɪər/

UK :

/ˈbrɪkleɪə(r)/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [bricklayer] در گوگل
description - توضیح
  • someone whose job is to build walls, buildings etc with bricks


    کسی که کارش ساختن دیوار، ساختمان و غیره با آجر است

  • a person who builds walls or buildings using bricks, especially as a job


    شخصی که دیوارها یا ساختمان هایی را با استفاده از آجر می سازد، به ویژه به عنوان شغل

  • a person whose job is building walls or buildings using bricks


    شخصی که شغلش ساختن دیوار یا ساختمان با استفاده از آجر است

  • Soane was born in Goring on Thames, where his father was a bricklayer and he began his career as an errand-boy.


    سوان در گورینگ در تیمز به دنیا آمد، جایی که پدرش آجرپز بود و او کار خود را به عنوان یک پسر مأمور آغاز کرد.

  • Carpenters gained a real-wage improvement of 10 percent and bricklayers one of 14 percent between 1750-4 and 1788-92.


    نجارها بین سالهای 1750-4 و 1788-1788 بهبودی 10 درصدی و آجرکاران 14 درصدی افزایش دادند.

  • Our other new signing is local bricklayer, Billy Lugg.


    امضای جدید دیگر ما، آجرکاری محلی، بیلی لاگ است.

  • All were men, one of them only 12 years old and all were farmers of bricklayers.


    همه مرد بودند، یکی از آنها فقط 12 سال داشت و همه کشاورزان آجرپز بودند.

  • There were about forty men in the team of bricklayers that built Worldwide Plaza.


    حدود چهل مرد در تیم آجرکاری که Worldwide Plaza را ساختند، حضور داشتند.

  • But again as with the lintels, the union did not allow the bricklayers to use a plumb line.


    اما باز هم مانند لنگه ها، اتحادیه به آجرکاران اجازه استفاده از شاقول را نداد.

  • One of the bricklayers jumped out of the truck and tried to run.


    یکی از آجرکاران از کامیون بیرون پرید و سعی کرد فرار کند.

example - مثال
synonyms - مترادف
  • mason


    سنگ تراشی

  • labourerUK


    کارگر انگلستان

  • builder


    سازنده

  • laborerUS


    کارگر ایالات متحده

  • navvy


    نیروی دریایی


  • کارگر ساختمانی

  • housebuilder


    خانه ساز

  • steelworker


    فولادکار

  • ironworker


    آهن کار


  • کارگر ساختمان

  • ganger


    جنرال

  • contractor


    پیمانکار

  • steelwright


    فولادساز

antonyms - متضاد

لغت پیشنهادی

birthright

لغت پیشنهادی

danger

لغت پیشنهادی

bellow