funds

base info - اطلاعات اولیه

funds - منابع مالی

N/A - N/A

ˈfʌndz

UK :

https://dictionary.cambridge.orgN/A

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [funds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [funds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [funds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [funds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [funds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [funds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [funds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [funds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [funds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [funds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [funds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [funds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [funds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [funds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [funds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [funds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [funds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [funds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [funds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [funds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [funds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [funds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [funds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [funds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [funds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [funds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [funds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [funds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [funds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [funds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [funds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [funds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [funds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [funds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [funds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [funds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [funds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [funds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [funds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [funds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [funds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [funds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [funds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [funds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [funds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [funds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [funds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [funds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [funds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [funds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [funds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [funds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [funds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [funds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [funds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [funds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [funds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [funds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [funds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [funds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [funds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [funds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [funds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [funds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [funds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [funds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [funds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [funds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [funds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [funds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [funds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [funds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [funds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [funds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [funds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [funds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [funds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [funds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [funds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [funds] در گوگل
description - توضیح
  • money that an organization needs or has


    پولی که یک سازمان به آن نیاز دارد یا دارد


  • پول مورد نیاز یا موجود برای خرج کردن در چیزی


  • پول، اغلب پول برای یک هدف خاص

  • We didn't have enough funds to complete the project.


    بودجه کافی برای تکمیل پروژه نداشتیم.

  • To qualify for funds, organizations must be non-profit companies.


    برای واجد شرایط بودن برای وجوه، سازمان ها باید شرکت های غیرانتفاعی باشند.

example - مثال
  • Following the repairs to the roof church funds are now seriously depleted.


    پس از تعمیرات سقف، بودجه کلیسا اکنون به طور جدی تمام شده است.

  • The president has agreed to allocate further funds to develop the new submarine.


    رئیس جمهور موافقت کرده است که بودجه بیشتری برای توسعه زیردریایی جدید اختصاص دهد.

  • Can I borrow £50? I'm a little short of/low on funds (= I have little money) at the moment.


    آیا می توانم 50 پوند قرض کنم؟ من در حال حاضر کمی کمبود دارم/کم پول دارم (= پول کمی دارم).

  • We need to raise funds for the new school library.


    ما باید برای کتابخانه جدید مدرسه بودجه جمع آوری کنیم.

  • They're raising funds for the local hospital.


    آنها در حال جمع آوری کمک های مالی برای بیمارستان محلی هستند.

  • I’m short of/low on funds at the moment.


    من در حال حاضر کمبود یا کمبود بودجه دارم.

  • The Brownies sold cookies to raise funds for their troop.


    براونی ها برای جمع آوری کمک های مالی برای سربازان خود کوکی ها می فروختند.

synonyms - مترادف

  • پول

  • resources


    منابع


  • سرمایه، پایتخت


  • پول نقد

  • wherewithal


    به موجب آن


  • ثروت

  • reserves


    ذخایر

  • assets


    دارایی های

  • means


    به معنای

  • kitty


    بچه گربه

  • dough


    خمیر


  • نان


  • دارایی، مالیه، سرمایه گذاری

  • coffers


    خزانه

  • savings


    پس انداز

  • bankroll


    سرمایه گذاری

  • shekels


    مثقال

  • dosh


    دوش


  • بودجه

  • currency


    واحد پول

  • lucre


    سود

  • brass


    برنجی

  • spondulicks


    اسپندولیک ها

  • rhino


    کرگدن

  • dibs


    دیبس

  • treasure


    گنج

  • ackers


    آکرها


  • فروشگاه

  • tin


    قلع


  • نقره

  • backing


    پشتیبان

antonyms - متضاد

  • بدهی


  • ضرر - زیان


  • نیاز


  • فقر

  • shame


    شرم

  • poorness


    پنالتی


  • تلفات

  • losses


    کمبود

  • paucity


    مجازات


  • صورتحساب

  • bills


    معوقه

  • arrears


    بدهی ها

  • arrearage


  • liabilities


  • debits



لغت پیشنهادی

stripe

لغت پیشنهادی

berber

لغت پیشنهادی

unclaimed