induces
induces - القا می کند
N/A - N/A
UK :
US :
متقاعد کردن کسی برای انجام کاری
باعث اتفاقی شدن
استفاده از دارو برای شروع زایمان زن باردار
متقاعد کردن کسی برای انجام کاری، یا ایجاد چیزی
اگر پزشکان زایمان را القا کنند، باعث می شوند نوزاد قبل از زمان طبیعی خود به دنیا بیاید.
کاری کردن یا متقاعد کردن کسی برای انجام کاری
آنها با وعده آزادی ویراستاری او را وادار کردند که این کار را بپذیرد.
هیچ چیز نمی تواند مرا (= قطعا نمی توانم متقاعد کرد) به بالا رفتن از کوه/دوچرخه سواری وادار کند.
قرص های مخصوص دریازدگی اغلب باعث خواب آلودگی می شوند.
در این بیمارستان اغلب دوقلوها القا می شوند.
آنها با پیشنهاد پاداش به او، او را وادار کردند که این کار را بپذیرد.
اگر میخواهید من بمانم، باید انگیزهای به من بدهید.
هدف از تبلیغات القای وفاداری به برند است.
فروشندگان ممکن است اظهارات نادرستی داشته باشند تا شما را به خرید محصول ترغیب کنند.
results
نتایج
ends in
به پایان می رسد در
culminates in
به اوج می رسد
involves
شامل می شود
leads to
منجر به
prompts
درخواست می کند
elicits
را بر می انگیزد
precipitates
رسوب می کند
triggers
باعث می شود
sparks off
جرقه می زند
provokes
تحریک می کند
causes
علل
brings about
به ارمغان می آورد
occasions
مناسبت ها
effects
اثرات
به وقوع می پیوندد
contributes to
کمک می کند
ایجاد می کند
creates
تولید می کند
produces
مقدار
amounts to
درایوها
drives
اثر می گذارد
effectuates
به پایان می رسد
engenders
تاثیر می گذارد
finishes in
آغاز می کند
generates
طلسم ها
affects
incites
initiates
instigates
spells