irate
irate - خشمگین
adjective - صفت
UK :
US :
بسیار عصبانی، به خصوص به این دلیل که فکر می کنید با شما ناعادلانه رفتار شده است
خیلی عصبانی
Those irate fans, however may be mollified if the committee continues to deal consistently with all such offenders.
با این حال، اگر کمیته به برخورد مداوم با همه این متخلفان ادامه دهد، آن طرفداران خشمگین ممکن است آرام شوند.
دور گوشه ای تاریک با شوهری عصبانی پشت سرت.
یک صدای خوب تلفنی می تواند کمک زیادی به بهبود خلق و خوی تماس گیرندگان عصبانی یا ناراضی کند.
Nevertheless irate parents clogged hearings devoted to the school budget to attack the middle school changes.
با این وجود والدین خشمگین جلسات شنیداری اختصاص داده شده به بودجه مدرسه را برای حمله به تغییرات مدرسه راهنمایی مسدود کردند.
On several occasions she has been hurried through them by impatient attorneys and by irate psychopaths on their way to methadone-maintenance clinics.
وکلای بی حوصله و روانپزشکان خشمگین در راه رفتن به کلینیک های نگهداری متادون او را در چندین نوبت به سرعت از میان آنها برده اند.
irate customers
مشتریان عصبانی
یک تماس تلفنی عصبانی
او به شدت عصبانی به نظر می رسید.
لطفا با من قهر نکن
هزاران تظاهرکننده خشمگین میدان را پر کردند.
عصبانی شد و رفت بیرون.
او از من عصبانی است که دیر آمدم.
او از رفتاری که با او شده بود بسیار خشمگین بود.
من خیلی با او به خاطر دیر آمدن مخالف بودم.
an irate letter
نامه ای عصبانی
ما چند تماس تلفنی عصبانی از مشتریان دریافت کرده ایم.
ما تماس های خشمگینی از مشتریان دریافت کرده ایم.
خشمگین
furious
برافروخته
incensed
خشمگین شد
enraged
پر جنب و جوش
infuriated
عصبانی
livid
رنجیده شده است
outraged
بالستیک
aggrieved
دیوانه
angered
رتبه بندی کرد
ballistic
آپپلکسی
indignant
وبا
ireful
دود
جوشیدن
rankled
تیک زده
riled
صلیب
apoplectic
رشته ای
choleric
تحریک شده است
fuming
هار
irked
جسور
seething
خیلی عصبانی
ticked
کف کردن
wrathful
exasperated
incandescent
provoked
rabid
raging
raving
foaming
calm
آرام
peaceful
صلح آمیز
ساکت
tranquil
تشکیل شده
composed
سرد
هنوز
ناآرام
relaxed
خاطر جمع
serene
centredUK
unruffled
مرکز ایالات متحده
assured
جمع آوری شده
centredUK
راضی
centeredUS
بدون تکان دادن
collected
بدون عصبانیت
pleased
صبور
unflustered
بدون مزاحمت
angerless
بی احساس
تکان نخورده
undisturbed
جدا
unemotional
همسطح
unshaken
صلح جو
detached
آرام بخش
levelheaded
بدون مشکل
pacific
بی عاطفه
sedate
خفیف
untroubled
بی قرار
impassive
بشاش
mild
unagitated
unimpassioned
cheerful