strands
strands - رشته ها
N/A - N/A
UK :
US :
نخ نازکی از چیزی، اغلب یکی از چند مورد، که به دور یکدیگر می پیچند تا یک ریسمان یا طناب درست کنند.
بخشی که با قسمت های دیگر ترکیب می شود و یک داستان، موضوع یا موقعیت کامل را تشکیل می دهد
آ ساحل
یک ساحل
a fiber or group of fibers twisted together that form one part of a length of rope cord, thread, etc., or a single string hair or line of objects
الیاف یا گروهی از الیاف به هم تابیده شده که یک قسمت از طول طناب، بند ناف، نخ و غیره یا یک رشته، مو یا خطی از اجسام را تشکیل میدهند.
یک تار موی شل را پشت گوشش جمع کرد.
یک رشته نخ دندان
رشته های مختلف زیادی در طرح وجود دارد که پیگیری آن سخت است.
او در تلاش است تا رشته های ناهمگون حزب را به هم نزدیک کند.
بادها از رشته کم دریا می وزد.
زنگ هشدار زمانی به صدا درآمد که مردم محلی که روی رشته راه می رفتند سقف تراکتور را در موج سواری مشاهده کردند.
ما روز را به استراحت در Portstewart Strand گذراندیم.
یک تار مو
سه رشته مهره دور گردنش می انداخت.
شکل. بسیاری از رشته های (= انواع) صلح طلبی وجود دارد.
tresses
گیسوان
braids
قیطان
curls
فر
مو
locks
قفل ها
ringlets
حلقه ها
plaits
بافتنی
tufts
تافت ها
pigtails
خوکچه ها
wisps
سس
tendrils
پیچک ها
forelocks
قفل های جلویی
lovelocks
قفل های عشق
skeins
کلاف
kiss-curls
بوسه-فرش
snippets
تکه ها
hanks
هنکس
frizzles
موخوره
frizz
شوکه شدن
یال
mane
پاک کن
mop
چین دار
crimps
سر مو
گره ها
knots
hunks
تکه ها
