bedpan

base info - اطلاعات اولیه

bedpan - روتختی

noun - اسم

/ˈbedpæn/

UK :

/ˈbedpæn/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [bedpan] در گوگل
description - توضیح

  • ظرف کم عرضی که توسط فردی که برای بلند شدن از رختخواب خیلی بیمار است به عنوان توالت استفاده می شود


  • یک ظرف مسطح که توسط افرادی که برای بلند شدن از رختخواب بیمار هستند به عنوان توالت استفاده می شود

  • a container serving as a toilet for people who are too ill to get out of bed


    ظرفی که به عنوان توالت برای افرادی که خیلی مریض هستند و نمی توانند از رختخواب خارج شوند، استفاده می شود

  • Juliet smiled at Gaynor and went to fetch her a bedpan.


    ژولیت به گینور لبخند زد و رفت تا برای او یک تشت بیاورد.

  • A patient unable to move by himself was left on a bedpan for two and a half hours.


    یک بیمار که قادر به حرکت به تنهایی نبود، به مدت دو ساعت و نیم روی تشتک گذاشته شد.

  • A nurse scurried past with a covered bedpan.


    پرستاری با یک روتختی سرپوشیده رد شد.

  • An orthopedic surgeon who asked not to be identified said he also hears increased patient complaints about waiting for bedpans or medications.


    یک جراح ارتوپد که خواست نامش فاش نشود، گفت که او همچنین شکایات بیماران را در مورد انتظار برای روتختی یا دارو می شنود.

  • She suffered meekly the humiliations of the bedpan.


    او متحمل تحقیرهای ملافه تخت شد.

  • Make sure the bedpan or urinal is clean and warmed slightly.


    اطمینان حاصل کنید که تشتک یا ادرار تمیز و کمی گرم شده است.

example - مثال
synonyms - مترادف
  • commode


    کمود

  • pot


    گلدان

  • receptacle


    ظرف

  • potty


    اسکول


  • گلدان مجلسی


  • محفظه - اتاق

  • jordan


    اردن

  • jerry


    جری

  • thunder mug


    لیوان تندر

antonyms - متضاد

لغت پیشنهادی

five

لغت پیشنهادی

Azerbaijan

لغت پیشنهادی

Aztec two-step