airy
airy - هوادار
adjective - صفت
UK :
US :
یک اتاق یا ساختمان مطبوع به دلیل بزرگ بودن یا پنجره های زیاد هوای تازه زیادی دارد
با شادی و اعتماد به نفس انجام می شود، حتی زمانی که باید جدی یا نگران باشید
با نور و فضای زیاد
ظریف، انگار پر از هوا
نشان دادن هیچ نگرانی یا فکر جدی
جادار و سبک
The conservatory is light and airy, but remains sufficiently shaded to prevent summer temperatures of getting out of hand.
هنرستان سبک و مطبوع است، اما به اندازه کافی در سایه قرار دارد تا دمای تابستان از کنترل خارج نشود.
Three further bedrooms and a family bathroom are also accessed from the light airy first-floor landing.
سه اتاق خواب دیگر و یک حمام خانوادگی نیز از فرود روشن و مطبوع طبقه اول قابل دسترسی هستند.
یک سالن بزرگ دلباز و عرشه مجاور، مکان های ایده آلی برای استراحت پس از یک روز پیاده روی است.
خانه ای سبک، مطبوع و مدرن
We checked in to the bright airy Parkhotel Den Haag, where the staff were extremely helpful and pleasant.
ما به پارک هتل روشن و دلباز دن هاگ وارد شدیم، جایی که کارکنان بسیار مفید و دلپذیر بودند.
«تعطیلات رومی» یک رمان عاشقانه دلپذیر با بازی آدری هپبورن است.
فضای داخلی سبک و مطبوع او از چوب ساج دارای چهار اتاق کابینت است که هر کدام یک سر خصوصی دارد، به علاوه کابین خدمه.
با قدم گذاشتن در یکی از اتاقهای ماساژ مطبوع و چوبی، روند آرامش را آغاز میکند.
دفتر روشن و مطبوع بود.
دانه ها را در مکانی خنک و هوا خشک کنید.
او را با یک موج هوای بیرون کرد.
airy promises/speculation
وعده های هوا / حدس و گمان
دفاتر جدید سبک و مطبوع هستند.
پارچه ای سبک و مطبوع
او با تکان هوای دست گفت: من اهمیتی نمی دهم - شما انتخاب کنید.
دفاتر جدید روشن و مطبوع هستند.
gaseous
گازی
vaporous
بخاردار
ethereal
اثیری
aerial
هوایی
atmospheric
جوی
pneumatic
پنوماتیک
vapory
بخار شده
invisible
نامرئی
aeriform
بادی
aery
هوادار
halituous
پرهیجان
stuffy
گرفتگی
unventilated
بدون تهویه
breathless
بی نفس
airless
بدون هوا
بستن
سنگین
muggy
ماگی
oppressive
ظالم
stale
کهنه
stifling
خفه کننده
suffocating
بسته
burdensome
داغ
closed
چسبنده
sultry
مرطوب
sticky
آب پز
damp
بخاردار
humid
سوپ دار
moist
مه آلود
clammy
راکد
steamy
مثل سونا
soupy
مثل حمام ترکی
fuggy
stagnant