authentically
authentically - معتبر
adverb - قید
UK :
US :
اینها رمان هایی هستند که به طور واقعی تجربه انسانی را نشان می دهند.
authentically flavoured Mexican dishes
غذاهای مکزیکی با طعم اصیل
یک شهرک غرب وحشی که به طور واقعی ساخته شده است
غذا کاملاً مکزیکی است.
او به طور واقعی یک صدای کلاسیک روح را بازسازی می کند.
ما می خواهیم واقعی تر زندگی کنیم.
او صادقانه به حرف مردم گوش می دهد.
genuinely
واقعا
براستی
در حقیقت
قابل تایید
certifiably
خیلی
veritably
در واقعیت
در واقع
کاملا
in actuality
صادقانه
به طور قطعی
قطعا
مطمئنا
honestly
به راستی
categorically
به آسانی
به طور مشروع
assuredly
بی شک
مثبت
truthfully
بدون شک
verily
مسلما
رک و پوست کنده
legitimately
دقیقا
undoubtedly
به وضوح
positively
frankly
admittedly
professedly
ظاهرا
supposedly
به ظاهر
فرضا
ostensibly
احتمالا
seemingly
از قرار معلوم، مشخصا
allegedly
به صورت ظاهری
putatively
آشکارا
presumably
گزارش شده است
purportedly
از نظر تئوری
evidently
بالفرض
ostensively
شاید
avowedly
مسلما
reportedly
اعتراف کرد
theoretically
با اعلامیه باز
hypothetically
با همه حساب ها
به حساب خودش
admittedly
در یک حدس
confessedly
به بهانه
گفته می شود
ادعا شده است
قرار است باشد
ادعا کرد
اظهار داشت که هست
نه واقعا