authentically

base info - اطلاعات اولیه

authentically - معتبر

adverb - قید

/ɔːˈθentɪkli/

UK :

/ɔːˈθentɪkli/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [authentically] در گوگل
description - توضیح
  • in a way that accurately represents how something really is


    به گونه ای که به درستی بیانگر چگونگی واقعی چیزی باشد

  • in a way that is honest or sincere


    به گونه ای که صادقانه یا صادقانه باشد

example - مثال
  • These are novels that authentically represent human experience.


    اینها رمان هایی هستند که به طور واقعی تجربه انسانی را نشان می دهند.

  • authentically flavoured Mexican dishes


    غذاهای مکزیکی با طعم اصیل

  • an authentically constructed Wild West town


    یک شهرک غرب وحشی که به طور واقعی ساخته شده است

  • The food is authentically Mexican.


    غذا کاملاً مکزیکی است.

  • He authentically recreates a classic soul sound.


    او به طور واقعی یک صدای کلاسیک روح را بازسازی می کند.

  • We want to live more authentically.


    ما می خواهیم واقعی تر زندگی کنیم.

  • He has authentically been listening to the people.


    او صادقانه به حرف مردم گوش می دهد.

synonyms - مترادف
antonyms - متضاد
  • professedly


    ظاهرا

  • supposedly


    به ظاهر


  • فرضا

  • ostensibly


    احتمالا

  • seemingly


    از قرار معلوم، مشخصا

  • allegedly


    به صورت ظاهری

  • putatively


    آشکارا

  • presumably


    گزارش شده است

  • purportedly


    از نظر تئوری

  • evidently


    بالفرض

  • ostensively


    شاید

  • avowedly


    مسلما

  • reportedly


    اعتراف کرد

  • theoretically


    با اعلامیه باز

  • hypothetically


    با همه حساب ها


  • به حساب خودش

  • admittedly


    در یک حدس

  • confessedly


    به بهانه

  • by open declaration


    گفته می شود

  • by all accounts


    ادعا شده است


  • قرار است باشد


  • ادعا کرد

  • under the pretext of


    اظهار داشت که هست

  • said to be


    نه واقعا

  • purported to be



  • claimed to be


  • professed to be



لغت پیشنهادی

accrue

لغت پیشنهادی

diskettes

لغت پیشنهادی

snooty