balaclava
balaclava - بالاکلوا
noun - اسم
UK :
US :
کلاه گرم پشمی که سر و بیشتر صورت شما را می پوشاند
پوششی مناسب برای سر و گردن که معمولاً از پشم ساخته می شود
پلیس امشب در حال بررسی یک بالکلوا است که در نزدیکی صحنه پیدا شده است.
متخلف با پوشیدن کلاه وارد محوطه شد و به مدیر پست گفت گاوصندوق را باز کند.
او یک کلاهک پوشیده بود بنابراین تنها چیزی که می توانستم ببینم چشمانش بود.
Exhaled breath freezes wherever it touches, and balaclavas, scarves, beards and eyelashes become frosted.
نفس بازدم هر جا که لمس میکند یخ میزند و روسریها، روسریها، ریشها و مژهها یخ میزند.
Instead we played some strange game that culminated in cavorting naked in the snow except for boots, underpants and balaclavas.
در عوض، ما یک بازی عجیب و غریب انجام دادیم که به جز چکمه، زیر شلواری و بالاکلوا، برهنه شدن در برف به اوج رسید.
دختر یک کلاه سیاه روی سرش بود و دستانش جلوی او بسته شده بود.
مرد سومی آنجا ایستاد. لباس ورزشی مشکی بدون نشان، ماسک بالاکلوا که سر را پوشانده است.