bight
bight - تنگه
noun - اسم
UK :
US :
خمیدگی یا انحنای جزئی در یک ساحل
قسمت منحنی یک ساحل یا رودخانه که از بقیه فاصله دارد
سال، گونی را روی یک باند شلی فرستاد، سپس روی یک طناب محکم و زنجیر بالا آمد.
With their secluded anchorages and bights, Anacapa and the other Channel Islands fairly beckon sailboat skippers.
آناکاپا و سایر جزایر مانش با لنگرها و تنگههای منزوی خود، کاپیتانهای قایق بادبانی را به خود جلب میکنند.
That night we slid into Tomb Bay, where Lycian rock tombs glare over a sheltered bight and cicadas yell from oleanders.
آن شب به خلیج تومب سر خوردیم، جایی که مقبرههای صخرهای لیسیایی بر فراز تنگهای سرپوشیده خیره میشوند و سیکاداها از خرزهرهها فریاد میزنند.
The two lengths of string are held together side by side and are knotted together with two simple bights about an inch apart.
دو طول نخ در کنار هم قرار گرفته اند و با دو بند ساده به فاصله یک اینچ از هم گره می زنند.
inlet
ورودی
bay
خلیج
fjord
آبدره
firth
فرت
creek
نهر
cove
خور
estuary
مصب
gulf
دریاچه
loch
بازو
فرورفتگی
embayment
فیورد
fiord
صدا
bayou
bayou
بندر ایالات متحده
harborUS
بندر UK
harbourUK
ریا
ria
دریاچه دریا
sea loch
voe
voe
بازوی دریا
خفن
lough
تنگه
strait
حوضه
frith
ورود
basin
ناوگان
لجن کشی
fleet
باریک می کند
armlet
مرداب
slough
narrows
ingress
lagoon