bloviate

base info - اطلاعات اولیه

bloviate - باد کردن

verb - فعل

/ˈbləʊvieɪt/

UK :

/ˈbləʊvieɪt/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [bloviate] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • All radio talk show hosts blab and bloviate about national security.


    همه برنامه‌های گفتگوی رادیویی مجریان سخنانی درباره امنیت ملی هستند.

  • Most women agree with this but they don't feel the need to bloviate about it on the internet.


    اکثر خانم ها با این موضوع موافق هستند، اما نیازی به صحبت در مورد آن در اینترنت ندارند.

synonyms - مترادف
  • declaim


    ادعا کردن

  • preach


    موعظه

  • sermoniseUK


    موعظه انگلستان

  • sermonizeUS


    موعظه ایالات متحده

  • spout


    فواره زدن اب

  • harangue


    نطق آتشین

  • spiel


    پخش کردن

  • perorate


    سوراخ کردن

  • preachify


    موعظه کردن

  • orate


    سخن گفتن

  • pronounce


    تلفظ کنید

  • moraliseUK


    moraliseUK

  • moralizeUS


    moralizeUS

  • pontificate


    پاپ

  • rant


    بیهوده گویی

  • speechify


    اعلام

  • proclaim


    از بر خواندن

  • recite


    فک

  • jaw


    دهان


  • جعبه صابون


  • حالت


  • شیپور

  • soapbox


    مطلقا


  • نگه داشتن

  • trumpet


    قطع صدا

  • utter


    دهن


  • بزرگ صحبت کن


  • باد گرم




antonyms - متضاد
  • compliment


    تعریف و تمجید

  • mutter


    غرغر کردن

  • praise


    ستایش


  • ساکت باش

لغت پیشنهادی

pop

لغت پیشنهادی

brake

لغت پیشنهادی

qualifying