dungeon
dungeon - سیاه چال
noun - اسم
UK :
US :
یک زندان زیرزمینی تاریک، به ویژه در زیر یک قلعه، که در گذشته مورد استفاده قرار می گرفت
an underground prison especially in a castle
یک زندان زیرزمینی، به ویژه در یک قلعه
an underground prison
یک زندان زیرزمینی
گوئن به این فکر خواهد کرد که من را در سیاهچال گذاشته اند.
ساندی تصمیم گرفت مثل بیرون آمدن از سیاهچال بود.
Travellers stripped of their possessions and disappearing into castle dungeons, never to be heard of again.
مسافران دارایی خود را از دست دادند و در سیاه چال های قلعه ناپدید شدند و دیگر خبری از آنها نشد.
سیاه چال های چند نفره نه تنها شامل افراد، بلکه برنامه های ربات-غیر انسانی هستند که از مردم تقلید می کنند.
آدلاید نپذیرفت و به سیاه چال قلعه ای در دریاچه گاردا انداخته شد.
راه پله ای باریک مانند پیچ چوب پنبه به سیاه چال های قلعه پیچید.
در سیاهچال که یک سال در آن زندگی می کردم باز بود.
Some nights he was dragged into a dark underground dungeon, where he would spend the night on the cold dirt floor.
برخی از شب ها او را به سیاه چال زیرزمینی تاریک می کشیدند، جایی که شب را روی زمین خاکی سرد می گذراند.
زندان
سلول
oubliette
اوبلیت
gaolUK
gaolUK
jailUS
jailUS
lockup
قفل کردن
vault
طاق
cage
قفس
محفظه - اتاق
donjon
دونژون
سوراخ
bocardo
بوکاردو
boob
سینه
calaboose
کالباس
lock-up
سلول زیرزمینی
underground cell
زندان زیرزمینی
underground prison
سیاه چاله
سوراخ دزدان
thieves' hole
اتاق شکنجه
torture chamber
خودکار
pen
استوک
stockade
ندامتگاه
penitentiary
بریگ
slammer
نگه دارید
brig
باستیل
coop
موسسه کیفری
می توان
bastille
penal institution
jailhouse