word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
پولی که از انجام کار به دست می آید یا از سرمایه گذاری دریافت می شود
-
سود یک شرکت در یک دوره زمانی خاص
-
پولی که یک شخص، شرکت، دولت و غیره در یک دوره زمانی خاص به دست آورده است
-
example - مثال
-
میانگین درآمدها در سال گذشته 4.5 درصد افزایش یافته است.
-
برای افراد کم درآمد به کمک بیشتری نیاز است.
-
امسال از سهام و سهامم درآمد چندانی نداشته ام.
-
درآمد شرکت بسیار بهبود یافته است: سود سال گذشته بیش از 50 درصد افزایش یافته است.
-
برای واجد شرایط بودن، باید 24000 دلار یا کمتر درآمد داشته باشید.
-
سرگرمی شما می تواند به راهی برای کسب درآمد پاره وقت تبدیل شود.
-
حدود 40000 خانواده مزرعه از کشت سیب درآمد کسب می کنند.
-
بیش از 35 درصد از درآمد شخصی از درآمد حاصل از حساب های سودآور حاصل شده است.
-
family/household income
درآمد خانواده/خانوار
-
annual/monthly/quarterly income
درآمد سالانه / ماهانه / سه ماهه
-
ما خوشحالیم که شاهد بهبود درآمدها و درآمد قبل از مالیات برای دومین سه ماهه متوالی هستیم.
-
درآمد بالا/کم
-
additional/extra income
درآمد اضافی/اضافی
-
current/future income
درآمد فعلی / آینده
-
درآمد منظم/پایدار
-
pension/retirement income
درآمد بازنشستگی/بازنشستگی
-
او درآمد اجاره ای حدود 12000 پوند در سال از این ملک دریافت می کرد.
-
برای بسیاری از دانش آموزان، مشاغل تابستانی منبع درآمد آنها برای سال تحصیلی آینده است.
synonyms - مترادف
-
درآمد
-
pays
پرداخت می کند
-
revenues
برداشت ها
-
takings
درآمد حاصل می شود
-
proceeds
سود
-
profits
برمی گرداند
-
returns
بازده - محصول
-
yields
طول می کشد
-
takes
رسیدها
-
receipts
دستاوردها
-
gains
گردش مالی
-
turnovers
توری ها
-
nets
ورودی ها
-
incomings
بازده
-
payoffs
سود سهام
-
dividends
حقوق و دستمزد
-
salaries
ناخالص
-
remunerations
منافع
-
grosses
دستمزد
-
interests
حقوق دریافتی
-
wages
کمک هزینه ها
-
emoluments
سس
-
stipends
نقاشی ها
-
gravies
به معنای
-
harvests
غرامت ها
-
drawings
مزایا و امتیازها
-
means
کمیسیون ها
-
compensations
پاداش ها
-
royalties
-
commissions
-
rewards
antonyms - متضاد
-
expenditures
مخارج
-
outgoings
خروجی ها
-
bills
صورتحساب
-
debts
بدهی ها
-
expenses
هزینه ها
-
losses
تلفات
-
outlays
سربار
-
costs
مبلغ پرداختی
-
overheads
پرداخت ها
-
spendings
-
payments
-
disbursements