terrors

base info - اطلاعات اولیه

terrors - وحشت ها

N/A - N/A

ˈter.ɚ

UK :

ˈter.ər

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [terrors] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [terrors] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [terrors] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [terrors] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [terrors] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [terrors] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [terrors] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [terrors] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [terrors] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [terrors] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [terrors] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [terrors] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [terrors] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [terrors] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [terrors] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [terrors] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [terrors] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [terrors] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [terrors] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [terrors] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [terrors] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [terrors] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [terrors] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [terrors] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [terrors] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [terrors] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [terrors] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [terrors] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [terrors] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [terrors] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [terrors] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [terrors] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [terrors] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [terrors] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [terrors] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [terrors] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [terrors] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [terrors] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [terrors] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [terrors] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [terrors] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [terrors] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [terrors] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [terrors] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [terrors] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [terrors] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [terrors] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [terrors] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [terrors] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [terrors] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [terrors] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [terrors] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [terrors] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [terrors] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [terrors] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [terrors] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [terrors] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [terrors] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [terrors] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [terrors] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [terrors] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [terrors] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [terrors] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [terrors] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [terrors] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [terrors] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [terrors] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [terrors] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [terrors] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [terrors] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [terrors] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [terrors] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [terrors] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [terrors] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [terrors] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [terrors] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [terrors] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [terrors] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [terrors] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [terrors] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • They fled from the city in terror.


    آنها با وحشت از شهر فرار کردند.

  • There was sheer/abject terror in her eyes when he came back into the room.


    وقتی به اتاق برگشت، وحشت محض/محروبی در چشمانش موج می زد.

  • What he said struck terror in my heart (= made me very frightened).


    آنچه او گفت در دلم وحشت ایجاد کرد (= مرا بسیار ترساند).

  • Heights have/hold no terrors for me (= do not frighten me).


    ارتفاعات برای من هیچ ترسی ندارند (= مرا نترسان).

  • The separatists started a campaign of terror to get independence.


    جدایی طلبان برای به دست آوردن استقلال کارزار وحشت را آغاز کردند.

  • We need to form global partnerships to fight terror.


    برای مبارزه با تروریسم باید مشارکت های جهانی ایجاد کنیم.

  • a terror suspect/attack/plot


    مظنون ترور/حمله/توطئه

  • My brother is a little terror.


    برادر من یک ترس کوچک است.

  • She was screaming in terror as the flames got closer.


    با نزدیک شدن شعله های آتش از ترس جیغ می زد.

  • You can’t hide from the terrors of the world.


    شما نمی توانید از وحشت دنیا پنهان شوید.

  • Wild dogs terrorized the neighborhood.


    سگ های وحشی محله را به وحشت انداختند.

synonyms - مترادف
  • fears


    ترس ها

  • alarms


    آلارم ها

  • anxieties


    اضطراب ها

  • dreads


    می ترسد

  • trepidations


    دلهره ها

  • panics


    وحشت می کند

  • horrors


    وحشت

  • frights


    ترس

  • fearfulnesses


    حیرت ها

  • consternations


    ناراحتی

  • dismay


    می ترساند

  • alarums


    شوک ها

  • scares


    فانک

  • shocks


    هیبت

  • funk


    ترسناکی ها

  • awe


    ارعاب ها

  • trepidities


    پریشان

  • intimidations


    آشفتگی ها

  • apprehensions


    ناراحتی ها

  • disquiet


    نگرانی ها

  • perturbations


    عصبی ها

  • uneasinesses


    دلواپسی

  • worries


    پیش بینی ها

  • nervousnesses


    تحریکات

  • apprehensiveness


    پریشانی

  • forebodings


  • unease


  • agitations


  • disquietudes


  • concerns


  • distresses


antonyms - متضاد
  • assurances


    تضمین ها

  • calms


    آرام می کند

  • calmnesses


    آرامش ها

  • cheers


    به سلامتی

  • composures


    خونسردی ها

  • confidences


    اعتماد به نفس

  • contentments


    رضایت ها

  • expectations


    انتظارات

  • glees


    شادی می کند

  • happinesses


    خوشبختی ها

  • joys


    شادی ها

  • securities


    اوراق بهادار

لغت پیشنهادی

testify

لغت پیشنهادی

afore

لغت پیشنهادی

hive