typewriter

base info - اطلاعات اولیه

typewriter - ماشین تحریر

noun - اسم

/ˈtaɪpraɪtər/

UK :

/ˈtaɪpraɪtə(r)/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [typewriter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [typewriter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [typewriter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [typewriter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [typewriter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [typewriter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [typewriter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [typewriter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [typewriter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [typewriter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [typewriter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [typewriter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [typewriter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [typewriter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [typewriter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [typewriter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [typewriter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [typewriter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [typewriter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [typewriter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [typewriter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [typewriter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [typewriter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [typewriter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [typewriter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [typewriter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [typewriter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [typewriter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [typewriter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [typewriter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [typewriter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [typewriter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [typewriter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [typewriter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [typewriter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [typewriter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [typewriter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [typewriter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [typewriter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [typewriter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [typewriter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [typewriter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [typewriter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [typewriter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [typewriter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [typewriter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [typewriter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [typewriter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [typewriter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [typewriter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [typewriter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [typewriter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [typewriter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [typewriter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [typewriter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [typewriter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [typewriter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [typewriter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [typewriter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [typewriter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [typewriter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [typewriter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [typewriter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [typewriter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [typewriter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [typewriter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [typewriter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [typewriter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [typewriter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [typewriter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [typewriter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [typewriter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [typewriter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [typewriter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [typewriter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [typewriter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [typewriter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [typewriter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [typewriter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [typewriter] در گوگل
description - توضیح
  • a machine with keys that you press in order to print letters of the alphabet onto paper


    دستگاهی با کلیدهایی که برای چاپ حروف الفبا روی کاغذ فشار می دهید

  • a machine that prints letters of the alphabet onto paper


    دستگاهی که حروف الفبا را روی کاغذ چاپ می کند

  • a machine with keys that you press to produce letters and numbers on paper


    ماشینی با کلیدهایی که برای تولید حروف و اعداد روی کاغذ فشار می دهید

  • a machine for putting print on a page operated with keys


    دستگاهی برای چاپ روی صفحه که با کلید کار می کند

  • a machine with keys that you press to print letters and numbers on paper


    دستگاهی با کلیدهایی که برای چاپ حروف و اعداد روی کاغذ فشار می دهید

  • I took my bicycle on the train with two packs slung on the back and a typewriter.


    دوچرخه ام را با دو بسته در پشت آویزان و یک ماشین تحریر سوار قطار کردم.

  • They can also buy equipment such as a typewriter or calculator.


    آنها همچنین می توانند تجهیزاتی مانند ماشین تحریر یا ماشین حساب خریداری کنند.

  • Pencils, pens, a typewriter.


    مداد، خودکار، ماشین تحریر.

  • It should however be enough to say that the Enigma machine looked like a large clumsy, old-fashioned typewriter.


    با این حال، باید گفت که دستگاه انیگما مانند یک ماشین تحریر بزرگ، دست و پا چلفتی و قدیمی به نظر می رسید.

  • Any room into which Harvey put his typewriter he called his office.


    هر اتاقی که هاروی ماشین تحریر خود را در آن قرار می داد، دفترش را صدا می کرد.

  • After he drifted off I got up from my typewriter, knelt beside the couch and stared at his face.


    بعد از اینکه او از جا پرید، از روی ماشین تحریر بلند شدم، کنار کاناپه زانو زدم و به صورتش خیره شدم.

  • Both his hands disappear in the back of my typewriter.


    هر دو دست او در پشت ماشین تحریر من ناپدید می شوند.

  • It was all hands to the pumps, or the typewriters or the files or the photocopier, as appropriate.


    همه چیز به پمپ ها، یا ماشین تحریر یا فایل ها یا دستگاه فتوکپی، در حد مناسب بود.

example - مثال
  • an electronic typewriter


    یک ماشین تحریر الکترونیکی

  • a typewriter ribbon


    یک روبان ماشین تحریر

  • The letter had been written on an old typewriter.


    نامه روی یک ماشین تحریر قدیمی نوشته شده بود.

  • He still uses an old typewriter.


    او هنوز از یک ماشین تحریر قدیمی استفاده می کند.

  • We found several old typewritten manuscripts in the attic.


    در اتاق زیر شیروانی چندین دست نوشته قدیمی را پیدا کردیم.

  • Typewriters were commonly used to type letters before computers were around.


    ماشین‌های تحریر معمولاً برای تایپ حروف قبل از حضور رایانه‌ها استفاده می‌شدند.

synonyms - مترادف
  • typist


    تایپیست

antonyms - متضاد

لغت پیشنهادی

bonhomie

لغت پیشنهادی

guff

لغت پیشنهادی

photographers