typewriter
typewriter - ماشین تحریر
noun - اسم
UK :
US :
دستگاهی با کلیدهایی که برای چاپ حروف الفبا روی کاغذ فشار می دهید
دستگاهی که حروف الفبا را روی کاغذ چاپ می کند
ماشینی با کلیدهایی که برای تولید حروف و اعداد روی کاغذ فشار می دهید
دستگاهی برای چاپ روی صفحه که با کلید کار می کند
دستگاهی با کلیدهایی که برای چاپ حروف و اعداد روی کاغذ فشار می دهید
دوچرخه ام را با دو بسته در پشت آویزان و یک ماشین تحریر سوار قطار کردم.
آنها همچنین می توانند تجهیزاتی مانند ماشین تحریر یا ماشین حساب خریداری کنند.
Pencils, pens, a typewriter.
مداد، خودکار، ماشین تحریر.
It should however be enough to say that the Enigma machine looked like a large clumsy, old-fashioned typewriter.
با این حال، باید گفت که دستگاه انیگما مانند یک ماشین تحریر بزرگ، دست و پا چلفتی و قدیمی به نظر می رسید.
هر اتاقی که هاروی ماشین تحریر خود را در آن قرار می داد، دفترش را صدا می کرد.
بعد از اینکه او از جا پرید، از روی ماشین تحریر بلند شدم، کنار کاناپه زانو زدم و به صورتش خیره شدم.
هر دو دست او در پشت ماشین تحریر من ناپدید می شوند.
همه چیز به پمپ ها، یا ماشین تحریر یا فایل ها یا دستگاه فتوکپی، در حد مناسب بود.
an electronic typewriter
یک ماشین تحریر الکترونیکی
a typewriter ribbon
یک روبان ماشین تحریر
نامه روی یک ماشین تحریر قدیمی نوشته شده بود.
او هنوز از یک ماشین تحریر قدیمی استفاده می کند.
در اتاق زیر شیروانی چندین دست نوشته قدیمی را پیدا کردیم.
ماشینهای تحریر معمولاً برای تایپ حروف قبل از حضور رایانهها استفاده میشدند.
typist
تایپیست
