unavailing
unavailing - بی بهره
adjective - صفت
UK :
US :
موفق یا موثر نیست
زمانی که تلاش برای انجام کاری بی فایده باشد، ناموفق بوده یا تاثیر مثبتی ندارد
A law protecting the nesting birds was passed in 1621 which to judge from its results, was unavailing.
قانونی برای محافظت از پرندگان لانه ساز در سال 1621 تصویب شد که برای قضاوت از نتایج آن بی فایده بود.
تلاش ها برای تماس تلفنی با او نیز بی نتیجه بود.
بنابراین، راه حل های صرفاً ملی برای مشکلات کنترل شرکتی احتمالاً بی فایده است.
unavailing efforts
تلاش های بی فایده
و حداقل با تلاش بیهوده خود را فرسوده نخواهید کرد.
useless
بلا استفاده
futile
بیهوده
vain
بی ثمر
fruitless
بی اثر
ineffective
غیر مولد
unproductive
بی تاثیر
ineffectual
ناموفق
unsuccessful
بی سود
unprofitable
ناکارآمد
inefficacious
بدون چکمه
profitless
ناقص
bootless
خالی
abortive
otiose
سیزیفی
otiose
فایده ای نداشت
failed
بدون تاثیر
Sisyphean
بدون هدف
in vain
فایده ای ندارد
non-successful
بدون تاس
برای هیچ
روی تردمیل
ارزش شمع را ندارد
بی ارزش
no dice
بیکار
for nought
عقیم
pointless
worthless
idle
barren
تاثير گذار
موفقیت آمیز
fruitful
مثمر ثمر
productive
سازنده
deadly
مرگبار
effectual
موثر
efficacious
کارآمد
قوی
potent
سودآور
profitable
مفید
با فضیلت
virtuous
پاداش
rewarding
با ارزش
worthwhile
مفید است
سودمند
با صرفه
beneficial
خوب
advantageous
قدرتمند
مصلحت
constructive
عامل
gainful
مثبت
قابل سرویس
expedient
قابل توجه
operative
ارزشمند
شایسته
serviceable
معنی دار
قابل استفاده
invaluable
worthy
meaningful
usable
