unavailing

base info - اطلاعات اولیه

unavailing - بی بهره

adjective - صفت

/ˌʌnəˈveɪlɪŋ/

UK :

/ˌʌnəˈveɪlɪŋ/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [unavailing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unavailing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unavailing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unavailing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unavailing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unavailing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unavailing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unavailing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unavailing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unavailing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unavailing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unavailing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unavailing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unavailing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unavailing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unavailing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unavailing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unavailing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unavailing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unavailing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unavailing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unavailing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unavailing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unavailing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unavailing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unavailing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unavailing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unavailing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unavailing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unavailing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unavailing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unavailing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unavailing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unavailing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unavailing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unavailing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unavailing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unavailing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unavailing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unavailing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unavailing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unavailing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unavailing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unavailing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unavailing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unavailing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unavailing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unavailing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unavailing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unavailing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unavailing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unavailing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unavailing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unavailing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unavailing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unavailing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unavailing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unavailing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unavailing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unavailing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unavailing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unavailing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unavailing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unavailing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unavailing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unavailing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unavailing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unavailing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unavailing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unavailing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unavailing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unavailing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unavailing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unavailing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unavailing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unavailing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unavailing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unavailing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unavailing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unavailing] در گوگل
description - توضیح

  • موفق یا موثر نیست

  • When an attempt to do something is unavailing, it is unsuccessful or has no positive effect


    زمانی که تلاش برای انجام کاری بی فایده باشد، ناموفق بوده یا تاثیر مثبتی ندارد

  • A law protecting the nesting birds was passed in 1621 which to judge from its results, was unavailing.


    قانونی برای محافظت از پرندگان لانه ساز در سال 1621 تصویب شد که برای قضاوت از نتایج آن بی فایده بود.

  • Attempts to reach him by telephone were likewise unavailing.


    تلاش ها برای تماس تلفنی با او نیز بی نتیجه بود.

  • Purely national solutions to problems of corporate control are likely therefore to be unavailing.


    بنابراین، راه حل های صرفاً ملی برای مشکلات کنترل شرکتی احتمالاً بی فایده است.

  • unavailing efforts


    تلاش های بی فایده

  • And at least you will not have worn yourself out with unavailing efforts.


    و حداقل با تلاش بیهوده خود را فرسوده نخواهید کرد.

example - مثال
  • Their efforts were unavailing.


    تلاش آنها بی نتیجه بود.

  • Diplomatic efforts at peace-making have so far proved unavailing.


    تلاش های دیپلماتیک برای ایجاد صلح تاکنون بی نتیجه بوده است.

synonyms - مترادف
  • useless


    بلا استفاده

  • futile


    بیهوده

  • vain


    بی ثمر

  • fruitless


    بی اثر

  • ineffective


    غیر مولد

  • unproductive


    بی تاثیر

  • ineffectual


    ناموفق

  • unsuccessful


    بی سود

  • unprofitable


    ناکارآمد

  • inefficacious


    بدون چکمه

  • profitless


    ناقص

  • bootless


    خالی

  • abortive


    otiose


  • سیزیفی

  • otiose


    فایده ای نداشت

  • failed


    بدون تاثیر

  • Sisyphean


    بدون هدف

  • in vain


    فایده ای ندارد

  • non-successful


    بدون تاس

  • to no avail


    برای هیچ


  • روی تردمیل


  • ارزش شمع را ندارد

  • of no avail


    بی ارزش

  • no dice


    بیکار

  • for nought


    عقیم

  • on a treadmill


  • not worth the candle


  • pointless


  • worthless


  • idle


  • barren


antonyms - متضاد

  • تاثير گذار


  • موفقیت آمیز

  • fruitful


    مثمر ثمر

  • productive


    سازنده

  • deadly


    مرگبار

  • effectual


    موثر

  • efficacious


    کارآمد


  • قوی

  • potent


    سودآور

  • profitable


    مفید


  • با فضیلت

  • virtuous


    پاداش

  • rewarding


    با ارزش

  • worthwhile


    مفید است


  • سودمند


  • با صرفه

  • beneficial


    خوب

  • advantageous


    قدرتمند


  • مصلحت

  • constructive


    عامل

  • gainful


    مثبت


  • قابل سرویس

  • expedient


    قابل توجه

  • operative


    ارزشمند


  • شایسته

  • serviceable


    معنی دار


  • قابل استفاده

  • invaluable


  • worthy


  • meaningful


  • usable


لغت پیشنهادی

fax

لغت پیشنهادی

billable

لغت پیشنهادی

competence