backpacking
backpacking - کوله پشتی
N/A - N/A
UK :
US :
فعالیت مسافرت برای تفریح، معمولاً بدون پول زیاد، و حمل کوله پشتی
the activity of travelling while carrying your clothes and other things that you need in a backpack, usually not spending very much money and staying in places that are not expensive
فعالیت مسافرت در حالی که لباس ها و سایر وسایل مورد نیاز خود را در کوله پشتی حمل می کنید، معمولاً پول زیادی خرج نمی کنید و اقامت در مکان هایی که گران نیستند.
the activity of walking from place to place in the countryside, carrying the things you need in a backpack and camping at night
فعالیت پیاده روی از مکانی به مکان دیگر در حومه شهر، حمل وسایل مورد نیاز در کوله پشتی و کمپینگ در شب
Backpacking is especially popular among students and young people.
کوله پشتی در بین دانش آموزان و جوانان محبوبیت خاصی دارد.
یک سفر کوله پشتی
من از آلپامایو برای کولهپشتی و تورهای اسکی نوردیک استفاده کردم و آن را بسیار پایدار دیدم.
تطبیق پذیری و وزن سبک آنها را برای کوله پشتی جذاب می کند - البته با قیمت.
برای کولهپشتی و گردش به اندازه کافی سبک است، اما برای گروههای جوان به اندازه کافی قوی است.
کوله پشتی تجهیزات طیف وسیعی از گونی های کوله پشتی در بازار موجود است.
I walked from Newington to Waverley with minimally packed rucksack - I was getting the hang of this backpacking.
من از نیوینگتون به ویورلی با یک کولهپشتی کمبسته راه افتادم - این کولهپشتی را در اختیار داشتم.
سال گذشته او برای کولهپشتی به آمریکا رفت.
برای رفتن به کوله پشتی
a backpacking trip/holiday
سفر/تعطیلات با کوله پشتی
آیا آمریکا می تواند به اندازه کافی برای کوله پشتی ارزان باشد؟
من برای عکاسی از آبشارها پیاده روی می کردم و این به عشق کوله گردی تبدیل شد.
از اردوگاه Dog Canyon برای یک سفر شبانه با کوله پشتی در مسیر Tejas خارج شوید.
tramping
لگدمال کردن
walking
پیاده روی
traipsing
traipsing
hiking
راهپیمایی
marching
سر و صدا کردن
rambling
ریزش پا
trekking
قدم زدن
footslogging
yomping
strolling
محدوده
yomping
سرگردان
ranging
تور
roving
سونتر کردن
touring
رومینگ
treading
شلپینگ
ambling
چرخاندن
sauntering
سکندری خوردن
roaming
زحمت کشیدن
schlepping
ساق زدن آن
perambulating
سم زدن آن
tripping
خود کشیدن
toiling
پر پیچ و خم
legging it
رانش
hoofing it
کروز
dragging oneself
گالاوانتینگ
going walkabout
wandering
meandering
drifting
cruising
straying
galavanting
اقامت کردن
residence
محل سکونت
sojourn
اقامت
tarry
درنگ
tarriance
تارینس
