archivist
archivist - بایگانی
noun - اسم
UK :
US :
کسی که در آرشیو کار می کند
شخصی که وظیفه اش مراقبت از آرشیو است
یک آرشیودار مرحله ای فراتر را جمع آوری می کند.
Meaningful debate will require well stocked electronic warehouses and historians and archivists able to search and manage their cargo of resources.
بحث معنادار به انبارهای الکترونیکی مجهز و مورخان و آرشیودارانی نیاز دارد که بتوانند محموله منابع خود را جستجو و مدیریت کنند.
وقتی از بایگانیها و دلالان آثار هنری پرسیده میشود، شانه بالا میاندازند و به جنگ اشاره میکنند.
Contemporary archivists and historians may not be the best prepared to select which records should be stored for posterity.
بایگانیها و مورخان معاصر ممکن است بهترین آمادگی را برای انتخاب پروندههایی که باید برای آیندگان ذخیره شوند، نداشته باشند.
دور شدیدی از تکذیب ها و دیروز تعلیق بایگانی به دنبال داشت.
Each has set the archivist and potential historian technical organizational, and intellectual problems of increasing complexity.
هر کدام مشکلات فنی، سازمانی و فکری بایگانی و مورخ بالقوه را با پیچیدگی فزاینده مواجه کرده اند.
آرشیودار باید حافظ دیسک ها و همچنین کلمات چاپی و دست نویس شود.
chronicler
وقایع نگار
curator
متصدی
تاریخ شناس
librarian
کتابدار
preservationist
محافظه کار
recordkeeper
رکورددار
scribe
کاتب
annalist
سالنامه نویس
recorder
ضبط کننده
chronologist
زمان شناس
diarist
روزنامه نگار
chronologer
زمان نگار
chronographer
تاریخ نگار
historiographer
خبرنگار
راوی
narrator
زندگی نامه نویس
biographer
باستانی
antiquarian
دیرین نگار
palaeographer
استاد
معلم
نویسنده
ثبت کننده
registrar
منشی
clerk
گلزن
scorer
محقق
scorekeeper
پروفایلر
record keeper
profiler
pupil
شاگرد
دانشجو
