astigmatism

base info - اطلاعات اولیه

astigmatism - آستیگماتیسم

noun - اسم

/əˈstɪɡmətɪzəm/

UK :

/əˈstɪɡmətɪzəm/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [astigmatism] در گوگل
description - توضیح

  • مشکل در دید واضح که ناشی از تغییر شکل داخلی چشم است

  • a fault in the lens of the eye that reduces the quality of sight especially a fault that stops the eye from focusing


    نقص در عدسی چشم که کیفیت بینایی را کاهش می دهد، به ویژه نقصی که مانع از تمرکز چشم می شود.

  • Despite what has been called the moral astigmatism of the Tuskegee study not all of its lessons are negative.


    علیرغم آنچه که آستیگماتیسم اخلاقی مطالعه تاسکگی نامیده می شود، همه درس های آن منفی نیستند.

  • His views on the nature of astigmatism were important and he improved the treatment of acute glaucoma.


    نظرات او در مورد ماهیت آستیگماتیسم مهم بود و او درمان گلوکوم حاد را بهبود بخشید.

  • Similarly the variation of distance refraction and the presence of astigmatism is also lower than for humans.


    به طور مشابه، تغییر انکسار فاصله و وجود آستیگماتیسم نیز کمتر از انسان است.

  • He said developments are expected within a year which will not only enable severe astigmatism to be corrected but also long-sightedness.


    او گفت که انتظار می‌رود تا یک سال آینده تحولاتی رخ دهد که نه تنها آستیگماتیسم شدید را اصلاح می‌کند، بلکه دوربینی را نیز ممکن می‌سازد.

example - مثال
synonyms - مترادف
  • astigmia


    آستیگمی

antonyms - متضاد
  • sightedness


    بینایی


  • منظره

لغت پیشنهادی

arrogantly

لغت پیشنهادی

malice

لغت پیشنهادی

worms