begs

base info - اطلاعات اولیه

begs - التماس می کند

N/A - N/A

beɡ

UK :

beɡ

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [begs] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [begs] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [begs] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [begs] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [begs] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [begs] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [begs] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [begs] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [begs] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [begs] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [begs] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [begs] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [begs] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [begs] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [begs] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [begs] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [begs] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [begs] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [begs] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [begs] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [begs] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [begs] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [begs] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [begs] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [begs] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [begs] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [begs] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [begs] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [begs] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [begs] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [begs] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [begs] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [begs] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [begs] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [begs] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [begs] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [begs] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [begs] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [begs] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [begs] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [begs] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [begs] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [begs] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [begs] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [begs] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [begs] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [begs] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [begs] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [begs] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [begs] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [begs] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [begs] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [begs] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [begs] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [begs] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [begs] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [begs] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [begs] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [begs] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [begs] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [begs] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [begs] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [begs] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [begs] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [begs] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [begs] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [begs] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [begs] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [begs] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [begs] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [begs] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [begs] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [begs] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [begs] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [begs] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [begs] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [begs] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [begs] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [begs] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [begs] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • They begged for mercy.


    التماس رحمت کردند.

  • Please please forgive me! she begged (him).


    لطفاً مرا ببخش! او التماس کرد.

  • He begged her to stay but she simply laughed and put her bags in the car.


    او به او التماس کرد که بماند، اما او به سادگی خندید و کیف هایش را داخل ماشین گذاشت.

  • There are more and more homeless people begging on the streets these days.


    این روزها تعداد افراد بی خانمانی که در خیابان ها گدایی می کنند بیشتر می شود.

  • She had to beg for money and food for her children.


    او مجبور بود برای بچه هایش پول و غذا بخواهد.

  • He begged a loan from his boss.


    او از رئیسش وام خواست.

  • They have trained their dog to sit up and beg.


    آنها سگ خود را طوری تربیت کرده اند که بنشیند و گدایی کند.

  • How do you take your tea? I beg your pardon? Your tea madam. How do you take it?


    چایت را چطور می خوری؟ ببخشید؟ چای شما، خانم. چگونه آن را مصرف می کنید؟

  • I beg your pardon? I hope you're not implying that I lied!


    ببخشید؟ امیدوارم منظورتان این نباشد که من دروغ گفته ام!

  • There are a lot of homeless people begging on the streets these days.


    این روزها بی خانمان های زیادی در خیابان ها مشغول تکدی گری هستند.

  • Is your child begging you for a skateboard?


    آیا فرزندتان از شما برای اسکیت بورد التماس می کند؟

synonyms - مترادف
  • implores


    التماس می کند

  • entreats


    طومارها

  • petitions


    درخواست می کند

  • solicits


    می پرسد

  • beseeches


    درخواست ها

  • asks


    وارداتی

  • requests


    دعا می کند

  • importunes


    اصرار می کند

  • supplicates


    نفوذ می کند

  • pleads


    القا می کند

  • prays


    تشویق می کند

  • urges


    محاصره می کند

  • impetrates


    شکایت می کند

  • conjures


    امر می کند

  • exhorts


    مفتضح می کند

  • besieges


    هوس می کند

  • sues


    قول می دهد

  • enjoins


    فشار می دهد

  • obsecrates


    الزامات

  • craves


    obtests

  • adjures


    خواسته ها

  • presses


    ناله

  • requisitions


    متوسل به

  • obtests


    تماس می گیرد

  • desires


    اعمال می شود

  • nags


  • appeals to


  • calls on


  • pleads with


  • pleads to


  • applies to


antonyms - متضاد
  • answers


    پاسخ می دهد

  • gives


    می دهد

  • replies


    تنها می گذارد

  • leaves alone


لغت پیشنهادی

blindfold

لغت پیشنهادی

moves

لغت پیشنهادی

adorned