betrayed
betrayed - خیانت کرد
N/A - N/A
UK :
US :
ماضی ساده و ماضی از خیانت کردن
to not be loyal to your country or a person often by doing something harmful such as helping their enemies
به کشور یا شخص خود وفادار نباشید، اغلب با انجام کارهای مضر مانند کمک به دشمنان خود
اگر کسی به چیزی مانند عهد خیانت کند، به قول خود عمل نمی کند
to show feelings, thoughts, or a particular characteristic without intending to
برای نشان دادن احساسات، افکار یا یک ویژگی خاص بدون قصد
او در طول جنگ متهم به خیانت به کشورش بود.
او از عدم حمایت مادرش احساس خیانت کرد.
آنها سالها اسرار بریتانیا را به روسیه خیانت کردند.
او قول داد که هرگز به همسرش خیانت نکند (= هرگز او را برای شخص دیگری رها نکند).
رئیس جمهور به خیانت به وعده های انتخاباتی خود متهم شده است.
By staying out so late they have betrayed my trust (= disappointed me because I had trusted them not to).
با دیر بیرون ماندن، به اعتماد من خیانت کردند (= ناامیدم کردند زیرا به آنها اعتماد نکرده بودم).
اگر روی صحنه عصبی باشد، خیانت نمی کند.
اگرچه او اغلب بسیار سرد به نظر می رسد، اما چشمان خندان او به ماهیت واقعی او خیانت می کند.
shown
نشان داده شده
conveyed
منتقل کرد
expressed
بیان
manifested
آشکار شد
revealed
آشکار کرد
indicated
نشان داد
aired
پخش شد
disclosed
افشا شد
projected
برنامه ریزی شده، پیش بینی شده
relaid
بازنمایی شد
relayed
رله کرد
communicated
ارتباط برقرار کرد
evinced
داده شده است
imparted
در بریتانیا منتشر شد
publicisedUK
مربوط
related
فاش کرد
divulged
محرمانه
آشکار ساخته است
intimated
گذشت
made manifest
اعلام کرد
made obvious
دلالت کرد
passed on
روشن شد
proclaimed
شناخته شده است
signified
ایالات متحده منتشر شد
declared
تبلیغ کرد
made clear
سفارشی
made known
publicizedUS
advertised
bespoke
bespoken
informed
مطلع
trusted
قابل اعتماد
