goddess

base info - اطلاعات اولیه

goddess - الهه

noun - اسم

/ˈɡɑːdəs/

UK :

/ˈɡɒdes/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [goddess] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [goddess] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [goddess] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [goddess] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [goddess] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [goddess] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [goddess] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [goddess] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [goddess] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [goddess] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [goddess] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [goddess] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [goddess] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [goddess] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [goddess] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [goddess] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [goddess] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [goddess] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [goddess] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [goddess] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [goddess] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [goddess] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [goddess] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [goddess] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [goddess] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [goddess] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [goddess] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [goddess] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [goddess] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [goddess] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [goddess] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [goddess] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [goddess] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [goddess] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [goddess] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [goddess] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [goddess] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [goddess] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [goddess] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [goddess] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [goddess] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [goddess] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [goddess] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [goddess] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [goddess] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [goddess] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [goddess] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [goddess] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [goddess] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [goddess] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [goddess] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [goddess] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [goddess] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [goddess] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [goddess] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [goddess] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [goddess] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [goddess] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [goddess] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [goddess] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [goddess] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [goddess] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [goddess] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [goddess] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [goddess] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [goddess] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [goddess] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [goddess] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [goddess] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [goddess] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [goddess] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [goddess] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [goddess] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [goddess] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [goddess] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [goddess] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [goddess] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [goddess] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [goddess] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [goddess] در گوگل
description - توضیح

  • موجودی مونث که تصور می‌شود جهان یا بخشی از آن را کنترل می‌کند یا کیفیت خاصی را نشان می‌دهد

  • a female god


    یک خدای زن

  • We also learn that the interdependence of gods and goddesses extends to mortals.


    همچنین می آموزیم که وابستگی متقابل خدایان و الهه ها به انسان های فانی نیز کشیده می شود.

  • Lee lifted herself a little towards her goddess and rested herself on one elbow, looking up like a child expectant.


    لی خودش را کمی به سمت الهه اش بلند کرد و روی یک آرنجش تکیه داد و مانند یک بچه و منتظر به بالا نگاه کرد.

  • I talked to him the way Bhairon had sung to his goddess.


    همان طور که بایرون برای الهه اش خوانده بود با او صحبت کردم.

  • Was she to be regarded as a ghost a courtesan, lost lamb, misunderstood goddess?


    آیا قرار بود او را به عنوان یک روح، یک اطلسی، یک بره گمشده، یک الهه اشتباه در نظر بگیریم؟

  • Then come the seated goddesses Demeter and Kore, and the fine upstanding figure of Artemis the hunter.


    سپس الهه‌های نشسته دیمتر و کور و چهره برجسته آرتمیس شکارچی می‌آیند.

  • It is a short deductive step to equate the pillar with the goddess Potnia or the Mistress of Animals.


    این یک مرحله قیاسی کوتاه است که ستون را با الهه پوتنیا یا معشوقه حیوانات یکسان کنیم.

example - مثال
  • Diana, the goddess of hunting


    دایانا، الهه شکار

  • Aphrodite, the goddess of love


    آفرودیت، الهه عشق

  • a screen goddess (= a female film star)


    الهه صفحه نمایش (= ستاره زن سینما)

  • She has a reputation for being a domestic goddess.


    او به یک الهه خانگی شهرت دارد.

  • She dreamed of becoming a Hollywood screen goddess.


    او رویای تبدیل شدن به یک الهه سینمای هالیوود را داشت.

  • Aphrodite was the ancient Greek goddess of love.


    آفرودیت الهه عشق یونان باستان بود.

synonyms - مترادف
  • deity


    خدایی

  • divinity


    الوهیت


  • روح

  • idol


    بت

  • god


    خداوند

  • supernatural being


    موجود فراطبیعی

  • atua


    آتوآ

  • supreme being


    موجود برتر

  • divine being


    موجود الهی

  • celestial being


    موجود آسمانی

  • Lord


    خداوند متعال

  • Almighty


    پدر


  • ایجاد کننده

  • Creator


    الله

  • Allah


    سازنده


  • یهوه

  • Jehovah


    الهه

  • Godhead


    پادشاه

  • Yahweh


    ابدی

  • godhead


    جاودانه


  • مشیت

  • Eternal


    جهوه

  • Everlasting


    جاویدان

  • Providence


    دمیورژ

  • Jahveh


    آواتار

  • creator


    numen

  • immortal


    حق تعالی

  • demiurge


  • avatar


  • numen


  • Supreme Being


antonyms - متضاد
  • dog


    سگ

  • eyesore


    چیز بدنما


  • واقعیت


  • حقیقت

  • actuality


    واقعی بودن


  • ضرر - زیان

  • dud


    احمق

لغت پیشنهادی

pacific

لغت پیشنهادی

useless

لغت پیشنهادی

breadfruit