helmet

base info - اطلاعات اولیه

helmet - کلاه ایمنی

noun - اسم

/ˈhelmɪt/

UK :

/ˈhelmɪt/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [helmet] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [helmet] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [helmet] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [helmet] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [helmet] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [helmet] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [helmet] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [helmet] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [helmet] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [helmet] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [helmet] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [helmet] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [helmet] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [helmet] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [helmet] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [helmet] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [helmet] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [helmet] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [helmet] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [helmet] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [helmet] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [helmet] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [helmet] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [helmet] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [helmet] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [helmet] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [helmet] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [helmet] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [helmet] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [helmet] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [helmet] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [helmet] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [helmet] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [helmet] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [helmet] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [helmet] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [helmet] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [helmet] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [helmet] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [helmet] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [helmet] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [helmet] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [helmet] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [helmet] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [helmet] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [helmet] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [helmet] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [helmet] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [helmet] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [helmet] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [helmet] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [helmet] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [helmet] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [helmet] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [helmet] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [helmet] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [helmet] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [helmet] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [helmet] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [helmet] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [helmet] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [helmet] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [helmet] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [helmet] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [helmet] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [helmet] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [helmet] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [helmet] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [helmet] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [helmet] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [helmet] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [helmet] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [helmet] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [helmet] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [helmet] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [helmet] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [helmet] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [helmet] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [helmet] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [helmet] در گوگل
description - توضیح
  • a strong hard hat that soldiers, motorcycle riders, the police etc wear to protect their heads


    کلاه محکمی که سربازان، موتورسواران، پلیس و غیره برای محافظت از سر خود بر سر می گذارند

  • a strong hard hat that covers and protects the head


    کلاه محکم و سختی که سر را می پوشاند و از آن محافظت می کند

  • a hard hat that covers and protects the head


    کلاه سختی که سر را می پوشاند و از آن محافظت می کند

  • I remember having a scorpion on my helmet once.


    یادم می آید یک بار عقرب روی کلاه خود داشتم.

  • There was a sentry in a steel helmet at the door.


    نگهبانی با کلاه ایمنی در جلوی در بود.

  • First I thought that a bullet had hit me on the helmet and somehow bounced off.


    اول فکر کردم گلوله ای به کلاه ایمنی من اصابت کرده و به نحوی منعکس شده است.

  • With his other hand he took the helmet off.


    با دست دیگرش کلاه ایمنی را از سرش برداشت.

  • The helmet is designed to limit the rotational forces affecting the head during an impact and is currently undergoing bench tests.


    این کلاه برای محدود کردن نیروهای چرخشی که در هنگام ضربه روی سر تأثیر می‌گذارند طراحی شده است و در حال حاضر تحت آزمایش‌های نیمکتی قرار دارد.


  • در صورت تهدید امنیت، کلاه و اسلحه خود را به دست می گرفتند و به محل مشکل می شتافتند.

example - مثال
  • Police in riot helmets lined the streets.


    پلیس با کلاه ضد شورش در خیابان ها صف کشیده بود.

  • A protective helmet should be worn at all times.


    کلاه ایمنی باید همیشه استفاده شود.

  • Cycle helmets dramatically reduce the risk and severity of head injuries.


    کلاه ایمنی دوچرخه به طور چشمگیری خطر و شدت صدمات سر را کاهش می دهد.

  • a crash helmet


    یک کلاه ایمنی تصادف

  • a bicycle helmet


    یک کلاه ایمنی دوچرخه

  • a soldier’s helmet


    کلاه ایمنی یک سرباز

  • a motorcycle/bicycle helmet


    کلاه ایمنی موتور سیکلت/دوچرخه

synonyms - مترادف
  • armourUK


    armourUK

  • armorUS


    armorUS

  • busby


    busby

  • hat


    کلاه

  • kepi


    kepi

  • shako


    شاکو

  • brain bucket


    سطل مغز

  • crash helmet


    کلاه ایمنی تصادف


  • کلاه ایمنی

  • head protector


    محافظ سر

  • safety helmet


antonyms - متضاد

لغت پیشنهادی

irony

لغت پیشنهادی

weighs

لغت پیشنهادی

aim