dinners

base info - اطلاعات اولیه

dinners - شام

N/A - N/A

ˈdɪn.ɚ

UK :

ˈdɪn.ər

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [dinners] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [dinners] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [dinners] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [dinners] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [dinners] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [dinners] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [dinners] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [dinners] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [dinners] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [dinners] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [dinners] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [dinners] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [dinners] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [dinners] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [dinners] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [dinners] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [dinners] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [dinners] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [dinners] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [dinners] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [dinners] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [dinners] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [dinners] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [dinners] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [dinners] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [dinners] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [dinners] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [dinners] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [dinners] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [dinners] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [dinners] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [dinners] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [dinners] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [dinners] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [dinners] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [dinners] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [dinners] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [dinners] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [dinners] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [dinners] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [dinners] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [dinners] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [dinners] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [dinners] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [dinners] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [dinners] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [dinners] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [dinners] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [dinners] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [dinners] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [dinners] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [dinners] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [dinners] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [dinners] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [dinners] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [dinners] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [dinners] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [dinners] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [dinners] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [dinners] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [dinners] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [dinners] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [dinners] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [dinners] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [dinners] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [dinners] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [dinners] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [dinners] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [dinners] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [dinners] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [dinners] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [dinners] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [dinners] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [dinners] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [dinners] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [dinners] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [dinners] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [dinners] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [dinners] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [dinners] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • We were just having (our) dinner.


    تازه داشتیم شام می خوردیم.

  • We had some friends over for dinner on Saturday.


    شنبه برای شام چند دوست داشتیم.

  • a romantic candlelit dinner


    یک شام عاشقانه با شمع

  • They held a dinner to celebrate his retirement.


    آنها برای جشن بازنشستگی او شامی ترتیب دادند.


  • بسیاری از افراد برجسته در لیست مهمانان شام بودند.

  • He organized a dinner consisting of several fish courses.


    او یک شام متشکل از چند دوره ماهی ترتیب داد.

  • a charity/society/formal dinner


    یک شام خیریه/جامعه/شام رسمی

  • The restaurant is open for dinner from 5 p.m. to 10 p.m.


    رستوران از ساعت 5 بعد از ظهر برای شام باز است. تا ساعت 10 شب

  • What’s for dinner (= What food are we having for our main meal)?


    چه چیزی برای شام (= چه غذایی برای وعده غذایی اصلی خود می خوریم)؟


  • گفتگو در اطراف میز شام همیشه پر جنب و جوش بود.

  • There will be a black-tie dinner and fund-raiser for Jubilee Housing on April 18th at the Mayflower Hotel.


    در تاریخ 18 آوریل در هتل Mayflower یک شام با کراوات سیاه و جمع آوری کمک مالی برای مسکن Jubilee برگزار خواهد شد.

synonyms - مترادف
  • benefits


    فواید

  • fundraisers


    جمع آوری کمک های مالی

  • events


    مناسبت ها

  • balls


    توپ ها

  • bazaars


    بازارها

  • concerts


    کنسرت ها

  • fairs


    نمایشگاه ها

  • raffles


    قرعه کشی

  • dances


    می رقصد

  • exhibitions


    گالاس

  • exhibits


    امور خیریه

  • galas


    رویدادهای خیریه

  • charitable affairs


    اجراهای خیریه

  • charity events


    نمایشگاه

  • charity performances


    کنسرت


  • شام




antonyms - متضاد

لغت پیشنهادی

allusion

لغت پیشنهادی

heads

لغت پیشنهادی

morning