amplifier

base info - اطلاعات اولیه

amplifier - تقویت کننده

noun - اسم

/ˈæmplɪfaɪər/

UK :

/ˈæmplɪfaɪə(r)/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [amplifier] در گوگل
description - توضیح
  • a piece of electrical equipment that makes sound louder


    قطعه ای از تجهیزات الکتریکی که صدا را بلندتر می کند

  • an electrical device that makes sounds louder


    یک وسیله الکتریکی که صداها را بلندتر می کند


  • دستگاه الکترونیکی که سیگنال الکتریکی مورد استفاده برای انتقال صدا را تقویت می کند

  • They stole a television compact disc player an amplifier and some speakers, worth a total of £900.


    آنها یک تلویزیون، پخش کننده دیسک فشرده، یک آمپلی فایر و چند بلندگو به ارزش مجموعا 900 پوند دزدیدند.

  • Through an amplifier, the New York maintains its acoustic brightness and bluntly refuses to be anything other than a blank canvas.


    نیویورک از طریق یک تقویت کننده، روشنایی صوتی خود را حفظ می کند و صراحتاً از بودن چیزی جز یک بوم خالی خودداری می کند.

  • Analysing the series-voltage case first the open-circuit and loaded voltage gains of the open-loop amplifier are defined as and respectively.


    ابتدا با تجزیه و تحلیل مورد سری ولتاژ، بهره های مدار باز و ولتاژ بارگذاری شده تقویت کننده حلقه باز به ترتیب و به ترتیب تعریف می شوند.

  • There is and always has been a yawning gap at the budget end of the amplifier market.


    شکاف خمیازه ای در انتهای بودجه بازار تقویت کننده ها وجود دارد و همیشه وجود داشته است.

  • There was no way the amplifier and these cables could live together.


    هیچ راهی وجود نداشت که تقویت کننده و این کابل ها با هم زندگی کنند.

  • Just another snooty $ 3,000 vacuum tube amplifier, I thought.


    من فکر کردم فقط یک آمپلی فایر لوله خلاء 3000 دلاری دیگر.

  • The changes might include a handicapped parking space or a phone voice amplifier.


    این تغییرات ممکن است شامل فضای پارک معلولان یا تقویت کننده صدای تلفن باشد.

  • Below is a six-channel, 600-watt amplifier.


    در زیر یک آمپلی فایر شش کاناله و 600 وات وجود دارد.

example - مثال
  • a 25 watt amplifier


    آمپلی فایر 25 وات

synonyms - مترادف
  • amp


    آمپر

  • loudspeaker


    بلندگو


  • دستگاه تقویت کننده

  • amplifying device


    PA

  • PA


    مایک

  • mike


    مگافون

  • megaphone


    سیستم آدرس عمومی

  • public-address system


    میکروفون

  • mic


    گاو نر

  • bullhorn


    سیم

  • loudhailer


    حشره

  • microphone


    ضبط کننده


  • سیستم PA

  • bug


    واحد بلندگو

  • recorder


    سیستم بلندگو

  • PA system


    تگرگ با صدای بلند


  • کابینت بلندگو


  • loud hailer




antonyms - متضاد
  • attenuator


    تضعیف کننده

لغت پیشنهادی

awestruck

لغت پیشنهادی

proletariat

لغت پیشنهادی

perpetuating