angst
angst - اضطراب
noun - اسم
UK :
US :
strong feelings of anxiety and unhappiness because you are worried about your life your future or what you should do in a particular situation
احساس شدید اضطراب و ناراحتی به دلیل نگرانی در مورد زندگی، آینده یا کاری که باید در یک موقعیت خاص انجام دهید.
نگرانی شدید و ناراحتی، به ویژه در مورد مشکلات شخصی
احساس اضطراب و ناراحتی شدید
angst-filled poems
شعرهای پر از اضطراب
و او اضطراب نوجوانی عشق نوپا را در همه هووهاهای هورمونی خشمگینش میخکوب می کند.
بوکانان به سرچشمه اضطراب طبقه متوسط دست زده است.
غرق در عصبانیت در مورد ناعادلانه بودن همه چیز فقط مشکل را بدتر می کند.
دوره ای از اضطراب ملی
She couldn't even feel resentful that he slept so peacefully after she had suffered a sleepless night of angst.
او حتی نمیتوانست از این که او پس از یک شب بیخوابی پر از اضطراب خوابیده بود، خشمگین شود.
این البته منبع دیگری از اضطراب است.
داستانی تکان دهنده از اضطراب نوجوانی
عصبانیت از چهره و صدایش محو می شود.
آهنگ های پر از اضطراب نوجوانی
همه فرزندانم دورهای از اضطراب اواخر نوجوانی را پشت سر گذاشتند.
ناپدید شدن مرموز پسر باعث عصبانیت و احساس گناه برای خانواده شده است.
اضطراب
نگران بودن
ترس
disquiet
ناراحتی
disquietude
بی قراری
apprehension
دلهره
unease
پریشانی
trepidation
آشفتگی
uneasiness
عصبی بودن
distress
وحشت
perturbation
تحریک
nervousness
بدبین
dread
پیش بینی
agitation
مشکل
misgiving
غم و اندوه
foreboding
عذاب
افسردگی
anguish
بی حالی
fretfulness
بلوز
torment
Weltschmerz
vexation
بحران میانسالی
inquietude
دلواپسی
نگرانی
malaise
sorrow
agony
blues
Weltschmerz
mid-life crisis
apprehensiveness
calmness
آرامش
composure
خونسردی
سهولت
fulfilmentUK
تحقق انگلستان
رضایت
collectedness
جمع آوری
اعتماد به نفس
contentment
قناعت
happiness
شادی
nonchalance
بی اعتنایی
آرامش خاطر
poise
متانت
equanimity
خنکی
coolness
عدم اغتشاش
aplomb
سرد
serenity
آرامش انگلستان
imperturbability
سنگفرید
آرام
tranquillityUK
تعادل
sangfroid
اطمینان
calm
صورت
placidity
آرامش ایالات متحده
equilibrium
آرام گرفتن
assurance
ترکیب
countenance
لذت
tranquilityUS
غیرقابل انعطاف
repose
بی تفاوتی
composedness
unflappability
indifference
