arranged
arranged - ترتیب داده شده است
N/A - N/A
UK :
US :
ماضی ساده و ماضی از ترتیب دادن
برنامه ریزی، آماده سازی، یا سازماندهی چیزی
برای قرار دادن گروهی از اشیاء در یک نظم خاص
to make changes to a piece of music so that it can be played in a different way for example by a particular instrument
برای ایجاد تغییراتی در یک قطعه موسیقی به گونه ای که بتوان آن را به روشی متفاوت، مثلاً توسط یک ساز خاص، نواخت
سعی می کنم کارهایم را طوری تنظیم کنم که هفته آینده بتوانم چند روز تعطیل داشته باشم.
این دیدار برای روز چهارشنبه تعیین شده است.
آنها قرار گذاشتند که در ماه بعد شام بخورند.
از قبل با او قرار ملاقات در سینما گذاشته ام.
او ترتیبی داده است که پسرش کلاس شنا داشته باشد.
من عمدا ترتیبی داده بودم که همزمان بیایند.
ما هنوز ترتیبی نداده ایم که چه زمانی ملاقات کنیم.
کارت های تولدش را کنار قفسه چید.
چه کسی این گل ها را به این زیبایی چیده است؟
کتاب های او به ترتیب حروف الفبا مرتب شده اند.
سمفونی پنجم بتهوون برای پیانو تنظیم شده است.
تنظیم
settled
مستقر شده
agreed
موافقت کرد
decided
تصمیم گرفت
prescribed
تجویز شده است
organisedUK
سازمان یافته انگلستان
organizedUS
سازمان یافته ایالات متحده
prepared
آماده شده
آماده
sorted
مرتب شده است
scheduled
برنامه ریزی شده است
planned
برنامه ریزی شده
determined
مشخص
fixed
درست شد
prearranged
از پیش تعیین شده
programmed
ایجاد
established
مشخص شده
specified
ذکر شده
predetermined
منصوب
listed
جدول زمانی
appointed
اختصاص داده
timetabled
chosen
assigned
اختصاص داده شده است
chosen
رزرو
allotted
رزرو شده است
booked
انتخاب شد
preset
نامزد شد
reserved
از پیش برنامه ریزی شده
selected
nominated
preplanned
untidy
نامرتب
disorderly
بی نظم
messy
اتفاقی
disordered
غیر سیستماتیک
chaotic
بدون سیستم
haphazard
به هم ریخته
nonsystematic
بی سازمان
systemless
ایالات متحده بی نظم
unsystematic
انگلستان ژولیده
cluttered
ایالات متحده ژولیده
disorganisedUK
اسلوبی
disorganizedUS
درهم و برهم
dishevelledUK
غیر روشمند
disheveledUS
سردرگم
slobby
مختل شده است
sloppy
درگیر
immethodical
شامبولیک
disarrayed
درهم برهم
confused
آشغال
messed
نامنظم
disarranged
بی قرار
disrupted
ایالات متحده سازمان نیافته
muddled
شلخته
mussed
shambolic
topsy-turvy
littered
unorderly
unsettled
unorganizedUS
slovenly