basement
basement - زیر زمین
noun - اسم
UK :
US :
اتاق یا منطقه ای در ساختمان که زیر سطح زمین قرار دارد
a part of a building consisting of rooms that are partly or completely below the level of the ground
بخشی از یک ساختمان متشکل از اتاق هایی که تا حدی یا کاملاً زیر سطح زمین قرار دارند
قسمتی از ساختمان که زیر سطح طبقه اول قرار دارد
س.، 6 اینچ آب روی زمین و یک زیرزمین پر از آب بود.
در یک محیط شهری، آپارتمان های زیرزمینی برای افراد مجرد توصیه نمی شود.
صبح روز بعد، به طبقه پایین به زیرزمینم می روم.
اولین نور سپیده دم جو را در اتاق زیرزمین لوسی در کلبه mews پیدا کرد.
ژئوفیزیکدانان بر این باورند که سنگ زیرزمین تا ده ها مایل در داخل زمین امتداد دارد.
اوان را در زیرزمین نزدیک میز بیلیارد ملاقات کرده بودم.
به سمت پله ها دویدم و به زیرزمین رفتم و به اتاق خالی فروشگاه رفتم.
The basement of the house had sustained heavy damage and part of the ceiling on the top floor had collapsed.
زیرزمین خانه آسیب زیادی دیده بود و بخشی از سقف طبقه آخر فرو ریخته بود.
کالاهای آشپزخانه در زیرزمین فروخته می شود.
a basement flat/apartment
یک زیرزمین آپارتمان/آپارتمان
او در یک آپارتمان دو اتاقه زیرزمین زندگی می کند.
Our kitchenware department is in the basement.
بخش لوازم آشپزخانه ما در زیرزمین است.
یک آپارتمان زیرزمین
The hardware department is in the basement.
بخش سخت افزار در زیرزمین است.
cellar
انبار
bunker
پناهگاه
crypt
دخمه
cellarage
زیرزمینی
undercroft
کاتاکومب
catacomb
راه خزنده
crawlway
نگه دارید
طاق
vault
احمق
dunny
حفاری
excavation
ذخیره سازی
زیرسازی
substructure
زیر ساخت
underbuilding
زیرساخت
understructure
زیرزمین
sub-basement
اتاق زیرزمینی
underground room
زیر پله ها
below stairs
آپارتمان باغ
اتاق کوره
furnace room
طبقه پایین همکف
subterranean room
زیرزمین سیکلون
انبار طوفانی
cyclone cellar
استخوان بند
storm cellar
غار
ossuary
گودال
cavern
سیاه چال
subbasement
subterrane
pit
dungeon
underground chamber
attic
اتاق زیر شیروانی