blasphemy
blasphemy - توهین به مقدسات
noun - اسم
UK :
US :
چیزی که شما می گویید یا انجام می دهید که به خدا یا اعتقادات مذهبی مردم توهین می کند
چیزی که شما می گویید یا انجام می دهید که نشان می دهد به خدا یا دینی احترام نمی گذارید
نقشه ویکتور برای رستاخیز آینده این موجود کفر آمیز خواهد بود.
For his blasphemy and irresponsible behaviour, he was doomed to wander about like a sea-tossed ghost never to rest again.
به دلیل کفرگویی و رفتار غیرمسئولانهاش، او محکوم به سرگردانی مانند یک روح پرتاب شده در دریا بود و دیگر هرگز آرام نخواهد گرفت.
خود این کلمه مقدس است و اظهار خلاف آن کفر است.
ممانعت عمدی از حرکات مقدس نه تنها بد اخلاق، بلکه بدترین شکل کفر بود.
They would be joined by the H-P contingent, a cautious lot sensitive to all sorts of blasphemies against previously held wisdom.
گروه H-P به آنها ملحق خواهد شد، گروهی محتاط که به انواع کفرگویی ها علیه خرد قبلی حساس است.
They are also interpretations that do not tolerate challenges - either in the form of offences against the king or blasphemy.
آنها همچنین تعابیری هستند که چالش ها را تحمل نمی کنند - چه به صورت توهین به پادشاه و چه به صورت کفر.
Was he relishing this moment deliberately prolonging it in anticipation out of bile at the cadet's blasphemy?
آیا او از این لحظه لذت می برد و عمداً آن را طولانی می کرد و از صفرا به کفر کادت می پرداخت؟
خیلی به کفر نزدیک بود که راحت نبود.
sacrilege
توهین به مقدسات
impiety
بی تقوای
irreverence
بی احترامی
desecration
هتک حرمت
heresy
ارتداد
impiousness
بی حیایی
defilement
آلودگی
execration
اعدام
profanation
بی حرمتی
imprecation
هتک ابرو
indignity
بی دینی
irreligiousness
فحاشی
profaneness
بی خدایی
profanity
نامقدس
ungodliness
نقض
unholiness
وقاحت
بی نظمی
lewdness
شرارت
scurrility
توهین آمیز
wickedness
بیهوده بردن نام خداوند
disrespect
گناه
reviling
گناهکاری
بی اخلاقی
تباهی
sinfulness
بی عدالتی
immorality
بد
depravity
dishonourUK
iniquity
godlessness
evil
dishonourUK
adoration
پرستش
glorification
تجلیل
reverence
احترام
worship
عبادت
godliness
خداپرستی
piety
تقوا
دین
religiousness
دینداری
توجه
veneration
ارتفاع
elevation
تمجید
extolment
ستایش
praise
آپوتئوز
apotheosis
تعالی
exaltation
خدایی شدن
deification
تقدیس
sanctification
اطاعت
obedience
مهربانی
kindness
احترام گذاشتن
respectfulness
HonourUK
honourUK
افتخار ایالات متحده
honorUS
ایمان
consecration
تقدس
عدالت
holiness
زبان پاک
righteousness
devoutness