damages

base info - اطلاعات اولیه

damages - خسارت

N/A - N/A

ˈdæm·ɪ·dʒɪz

UK :

https://dictionary.cambridge.orgN/A

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [damages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [damages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [damages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [damages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [damages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [damages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [damages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [damages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [damages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [damages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [damages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [damages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [damages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [damages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [damages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [damages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [damages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [damages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [damages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [damages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [damages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [damages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [damages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [damages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [damages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [damages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [damages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [damages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [damages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [damages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [damages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [damages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [damages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [damages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [damages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [damages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [damages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [damages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [damages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [damages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [damages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [damages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [damages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [damages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [damages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [damages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [damages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [damages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [damages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [damages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [damages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [damages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [damages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [damages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [damages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [damages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [damages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [damages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [damages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [damages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [damages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [damages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [damages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [damages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [damages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [damages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [damages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [damages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [damages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [damages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [damages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [damages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [damages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [damages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [damages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [damages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [damages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [damages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [damages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [damages] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • The politician was awarded £50,000 in damages over false allegations made by the newspaper.


    این سیاستمدار به دلیل اتهامات نادرست روزنامه 50000 پوند غرامت دریافت کرد.

  • The police have been ordered to pay substantial damages to the families of the two dead boys.


    به پلیس دستور داده شده تا به خانواده دو پسر کشته شده خسارات اساسی پرداخت کند.

  • They are seeking damages of $100,000.


    آنها به دنبال غرامت 100000 دلاری هستند.

  • The company was ordered to pay punitive damages to landowners for its role in causing the disaster.


    این شرکت به دلیل نقشش در ایجاد فاجعه به مالکان زمین موظف شد که خسارت تنبیهی بپردازد.

  • The doctor is claiming damages against the health authority.


    پزشک از مقام بهداشتی مطالبه خسارت می کند.

  • They were awarded $500,000 in damages.


    500000 دلار غرامت به آنها تعلق گرفت.

synonyms - مترادف
  • compensation


    جبران خسارت

  • recompense


    پاداش

  • reparation


    بازپرداخت

  • reimbursement


    هزینه ها

  • costs


    استرداد

  • restitution


    غرامت

  • remuneration


    قصاص

  • indemnification


    جبران

  • redress


    رضایت

  • indemnity


    پرداخت

  • requital


    اصلاح می کند

  • recoupment


    ترک


  • توافق


  • اقدامات تلافی جویانه

  • repayment


    کفاره

  • amends


    انتقام جویی

  • quittance


    جایزه


  • حواله

  • reprisals


    بازده

  • atonement


    سولاتیوم

  • reprisal


    انحراف

  • reward


    سود

  • remittance


    ادعای متقابل

  • payoff


    توجه

  • solatium


    مدد

  • offset



  • pay


  • counterclaim



  • meed


antonyms - متضاد

  • بدهی

  • disadvantage


    عیب

  • dissatisfaction


    نارضایتی

  • handicap


    معلول

  • hindrance


    مانع


  • صدمه


  • ضرر - زیان


  • پنالتی


  • خسارت


  • هزینه

  • fee


    گرفتن


  • خوب


  • محرومیت

  • deprivation


    مصادره شدن

  • forfeiture


  • taking


لغت پیشنهادی

stews

لغت پیشنهادی

poodle

لغت پیشنهادی

caravan